ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مسألة دوستی، آن قدر مهمّ است که شاید در قرآن، روی کم ترموضوعی، بهاندازه موضوع دوستی تأکید شده باشد.
اصولاً دوستی بر دو قسم است:
دوستی واجب و دوستی حرام. دوستی حرام با کفّار است و دوستی واجب با مۆمنان.
یعنی، بر مۆمنان واجب است که با هم، دوستی داشتهباشند و رابطة مَحبّت، در میانشان برقرار باشد و به سرنوشت یکدیگر علاقهمند باشند.
مثَل بسیار جالبی از پیغمبراکرم(ص) نقل شده که اهل ایمان را تشبیه به یک پیکر انسان کرده و فرموده است: جامعه اسلامی مانند بدن یک انسان است که اعضایی دارد.
چطور اگر عضوی از بدن، دردناک گردد، تمام اعضای بدن به خاطر آن عضو دردناک، بیخواب شده و تب میکنند، همانگونه هر فرد جامعه اسلامی نیز به منزلة یک عضو از آن پیکر است که اگر برای او ناراحتی پیشآید، باید تمام امّت اسلامی، به خاطر او ناراحت شوند تا او را از آن پریشانی نجات دهند.
سعدی نیز از همین حدیث شریف و پر محتوای نبوی الهام گرفته و آنشعر معروف را سروده است.
در روایت دیگری از رسول خدا (ص) آمدهاست: کسی که برای مشکلگشاییِ برادر ایمانیاش حرکت کند، گویا نُه هزار سال خدا را عبادت کرده، در حالی که روزها، روزهدار و شبها، شب زندهدار بوده است.
امام صادق(ع) در حدیث دیگری فرمودهاست: کسی که برادر مۆمنش گرفتار شده و مشکلی برایش پیش آمده، اگر به فریاد او برسد و غم و غصّه او را برطرف کند و او را در برآمدن حاجاتش کمک نماید، خداوند در اِزای اینخدمت، هفتاد و دو رحمت برای او قرار میدهد که یکی ازآن ها را در دنیا عنایت میفرماید و در سایه آن رحمت، امر معاش و زندگیاش را رو به صلاح و نیکی میبرد و مشکل زندگیاش را برطرف میگرداند.
یعنی، همانطور که او مشکل برادر ایمانیاش را برطرف کرده است، خدا هم، مشکلات زندگی او را برطرف مینماید، به طوری که پیچیدگی در امر معیشت پیدا نکند و امّا هفتاد و یک رحمت دیگر را هم، خدا برای قیامت نگه میدارد و وحشت آن روز را از او برطرف میسازد.
بنابراین،از طرفی، توهین، آبروریزی، غیبت، حسادت و بیادبی به یک مۆمن که متأسّفانه در زمان ما مثل آبخوردن شده، حسنات انسان را از بین برده و از ارزش میاندازند.
چنانکه فرمودهاند: همانگونه که آتش هیزم را میخورَد، حسد هم، حسنات انسان را از بین میبرد. از طرف دیگر، یک خدمت و نیکوکاری به یک فرد مۆمن، بسیاری از گناهان انسان را از بین برده یا حتّی تبدیل به حسنات میسازد.
امّا دوستی با کفّار، یعنی آن ها را به خود راهدادن، درِ دل را به روی آنان بازکردن، آن ها را در زندگی خود دخالتدادن و محرم اسرار خود دانستن به طوری که نفوذ در شۆون زندگی مسلمانان پیدا کنند، حرام است.
لذا انتهای همین آیة 73 میفرماید: «اگر با کفّار قطع رابطه نکنید، فتنه ی بزرگی در جامعة بشری و محیط شما بهوجود میآید و فَساد بزرگی پدیدار میشود».
چه فتنه و فسادی از این بالاتر که اخلاق عمومی، رو به فساد میرود و اعمال زشت و ناپسند در میان ملل رواج یافته و نقشههای شوم دشمنان در راه براندازی آیین حق و عدالت از نو جان میگیرد.
درحقیقت، قرآن، به ما مسلمانان هشدار میدهدکه اگر رابطه همکاری و برادری خود را با یکدیگر محکم نکنیم و از دشمنان قطع پیوند و همکاری ننماییم، روز به روز، اختلاف و پراکندگی در صفوفمان بیش تر شده و با نفوذ دشمنان در جامعه اسلامی و وسوسههای اغواگر آن ها، پایههای ایمان، سست و متزلزل شده و از اینراه، فتنة بزرگی دامانمان را خواهدگرفت.
هم چنین بر اثر عدم پیوند محکم اجتماعی بین ما مسلمانان و رخنة دشمن در صفوف ما، انواع مفاسد، ناامنیها، خونریزیها، تباهی اموال و فرزندان و نابسامانیها در جامعه ما آشکار شده و تباهی همهجا را فرا خواهدگرفت.
البتّه، اینمطلب، منافاتی با برقراری رابطه اجتماعی، اقتصادی و احیاناً سیاسی با کفّار ندارد، بهشرطیکه اینرابطه، لطمهای به استقلال و اقتدار مسلمانان نزند.
موفق باشید ...