رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

نماز جمعه

ویژگى هاى نماز جمعه

نماز جمعه در اسلام، از اهمیّت و ویژگى هاى فراوانى برخوردار است که توجه خوانندگان محترم را به برخى از آنها جلب مى نمایم: 
1 ـ نماز جمعه باید به جماعت خوانده شود و با کمتر از پنج نفر نمى توان نماز جمعه اقامه کرد. 


2 ـ خداوند دو رکعت از نماز ظهر کاسته، و به جاى آن دو خطبه قرار داده است، تا خطیب جمعه اسلام عزیز را براى مردم تبیین و مصالح و مفاسد مربوط به افراد و جامعه را تشریح کند. 


3 ـ ستایش و حمد و سپاس خداوند در هر دو خطبه واجب است. 


4 ـ توصیه نمازگزاران به تقوا و پرهیز از گناه در هر دو خطبه ضرورى است. 


5 ـ فرستادن درود و سلام بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) لازم است. 


6 ـ باید میان محل برگزارى دو نماز جمعه حدّاقل سه میل یعنى حدود یک فرسخ فاصله باشد. 


7 ـ اگر شنوندگان از نظر زبان مختلف باشند، خطیب جمعه لازم است میان زبان هاى مختلف جمع نموده، شنوندگان را با زبان خود موعظه و نصیحت نماید. 


8 ـ واجب است امام و خطیب جمعه، ایستاده خطبه بخواند. 


9 ـ سزاوار است خطیب جمعه، به هنگام ایراد خطبه ها و نیز هنگام اقامه نماز صدا را بلند کرده، تا نمازگزاران سخن صداى او را بشنوند. 


10 ـ نمازگزاران جمعه، هنگام ایراد خطبه ها، لازم است به طرف امام جمعه نشسته، بیش از مقدارى که در نمازهاى یومیّه جایز است، به این طرف و آن طرف نگاه نکنند و روى خود را برنگردانند. 


11 ـ سزاوار است خطیب جمعه در خطبه ها، مصالح دین و دنیاى مسلمانان را تبیین و آنان را از رویدادها و حوادث کشورهاى اسلامى و جهان آگاه سازد و از امورى که براى مسلمانان سود آور و زیانبار است و یا در شئوون مختلف زندگى فردى و اجتماعى به آن نیازمندند سخن بگوید و مؤمنان نمازگزار را از چگونگى دخالت بیگانگان و نظام هاى سلطه گر و ظالم و استعمار گر در امور داخلى کشورهاى اسلامى، و استثمار آنان و غارت اموال و ثروت هاى عمومى آگاه نماید. 


12 ـ خطیب جمعه باید خوش بیان بوده، با عباراتى شیوا و رسا و روان سخن بگوید مقتضاى حال را رعایت کند و به آن چه که در جهان و منطقه مى گذرد آگاه بوده، مصالح اسلام و مسلمین را بداند، شجاع باشد و در راه خدا از سرزنش هیچ ملامت کننده اى نهراسد و با صراحت لهجه و توجه به شرایط زمان و مکان، در اظهار حق و ابطال باطل سخن بگوید و از انجام کارهاى لغو و بى فایده، و هر آنچه موجب کاستن از تأثیر نفوذ کلام او مى شود پرهیز نماید تا در نتیجه، سخن وى قلب ها را تسخیر و تحوّل روحى و اخلاقى شنوندگان را در پى داشته باشد.

 

13 ـ مستحب است خطیب جمعه در زمستان و تابستان عمامه بر سر نهد و تمیزترین لباس ها را بپوشد، عطر بزند و با آرامش و وقار حرکت کند. 


14 ـ مستحب است خطیب جمعه قبل از ایراد خطبه ها بالاى منبر قرار گرفته، روبروى مردم بنشیند و به نمازگزاران سلام کند. 


15 ـ مستحب است امام جمعه، چیزى همچون شمشیر و کمان و عصا، در دست گرفته ، با مردم سخن بگوید. 


16 ـ اگر مسلمانان در انجام مناسک حج، از زینت کردن، ناخن گرفتن، موى کندن و امثال آن منع شده اند، لیکن به نمازگزاران جمعه توصیه شده، ناخن و موى روى لب را کوتاه نموده، مسواک بزنند و هنگام رفتن به نماز جمعه سر را شستشو داده، زینت برگیرند.


انس بن مالک از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که آن حضرت فرمود: کسى که روز جمعه ناخن ها و موى روى لب خود را کوتاه نموده، مسواک بزند و هنگام رفتن به سوى نماز جمعه، کمى آب روى سر خود بریزد، هفتاد هزار فرشته او را بدرقه نموده، براى وى «از خداوند» طلب مغفرت و شفاعت مى کنند. 


17 ـ به مسلمانان توصیه شده تا هنگام رفتن به نماز جمعه، و در نمازهاى عید فطر و قربان از بهترین و تمیزترین لباس هاى خود استفاده کنند. 


از امام صادق(علیه السلام) درباره معناى فرموده خداوند بلند مرتبه }خذُوا زِیْنَتَکُم عِنْدَ کلِّ مَسْجد{ سئوال شد حضرت فرمودند: در عید فطر و قربان و جمعه. 


18 ـ نماز جمعه از چنان اهمیّتى برخوردار است که فرشتگان در آسمان ها براى شرکت کنندگان در نماز جمعه طلب مغفرت و آمرزش مى کنند. 


انس بن مالک گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
زمانى که در شب معراج مرا به طرف آسمان حرکت دادند، در زیر عرش هفتاد شهر مانند شهرهاى شما را دیدم که فرشتگان بال هاى خود را گسترده، تسبیح و تهلیل خداى کرده و مى گفتند: بار خدایا کسانى را که در نماز جمعه حاضر مى شوند بیامرز، بار خدایا کسانى را که روز جمعه غسل مى کنند ببخشاى. 


19 ـ مردم از روز پنجشنبه باید خود را براى حضور در نماز جمعه آماده کنند. امام باقر(علیه السلام)در پاسخ به سئوالى پیرامون آیه }فاسْعَوْا إلى ذکرِ الله ...{ فرمود: به خدا سوگند به من خبر رسیده که اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از روز پنجشنبه خود را براى جمعه آماده مى کردند زیرا روز جمعه، روزى محدود ـ فشرده ـ براىمسلمانان است. 


از آن جا که روایت در بیان معناى آیه شریفه }یا أیّها الذینَ آمَنوا إذا نُودِیَ للصلاةِ مِنْ یومِ الجمعةِ فاسعوا إلى ذِکرِ اللهِ...آمده، خود دلیل آن است که امام باقر(علیه السلام)اهمیت شرکت و حضور مردم در نماز جمعه را گوشزد فرموده اند. 


تایید این مطلب، روایت دیگرى است که امام سجاد(علیه السلام) از امیرمؤمنان على بن ابیطالب(علیه السلام)نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: 
هیچ یک از شما روز پنجشنبه دارو نخورید! گفته شد اى امیر مؤمنان چرا ؟ حضرت فرمود: براى این که ضعف و سستى ناشى از مصرف دارو، مانع شرکت در نماز جمعه نشود. 


20 ـ مسلمانان باید خطبه هاى نماز جمعه را دقیقاً استماع نموده، اگر چرت بر آنان چیره شود، جاى خود را عوض کنند...
«إذا نَعَسَ أحدُکم فی المسجدِ یومَ الجمعةِ فلْیتحوّلْ من مجلسِهِ إلى غیرِه»
«اگر یکى از شما روز جمعه در مسجد چرت زد، پس جاى خود را با دیگرى عوض کند، تا این تغییر مکان مانع خواب رفتن نمازگزار شود.»


21 ـ از سوى دیگر شرکت کنندگان در نماز جمعه،با استماع خطبه ها با مصالح دین و دنیاى خود آشنا مى شوند:
سئل الرّضا(علیه السلام) فَلِمَ جُعلت الخُطبةُ ؟ قال: «لأنّ الجمعةَ مَشْهَدٌ عامٌّ فأرادَ أن یکونَ للإمام سببٌ لِمَوْعِظَتِهِم وترغیبهِم فی الطَّاعَةِ، وترهیبِهِم عَنِ المعصیةِ، وتوقیفِهِم على ما أرادَ مِنْ مصلحةِ دینِهم و دنیاهُم، ویُخْبرَهم بما وَرَدَ علیهِم مِنَ الآفاقِ وَمِنَ الأهوالِ التّی لهم فیها المَضرّةُ والمنفعةُ»
از على بن موسى الرضا(علیه السلام) پرسیدند: چرا براى نماز جمعه خطبه قرار داده شده ؟ فرمود: 
براى اینکه جمعه، روز اجتماع عمومى است و این خود وسیله اى است تا امام، مردم را موعظه کند و به اطاعت خداوند تشویق نماید و آنان را از معصیت و گناه و نافرمانى خدا بترساند و مردم را نسبت به مصالح دین و دنیایشان آگاه سازد، و رویدادهایى که در دوردست ترین نقاط جهان واقع مى شود را به مردم خبر دهد و جریانات و حوادثى که سود و زیان مسلمانان در آن است را به اطلاع آنان برساند. 


22 ـ شرکت کنندگان در نماز جمعه آنقدر عزیزاند که نام آنان را فرشتگان با قلمى زرین و در صفحاتى نقره اى مى نویسند. 


کسانى که نامشان در چنین دفاترى ثبت شود مورد رحمت و مغفرت خدا قرار مى گیرند تا جایى که به آنان خطاب مى شود: «إستأنِفِ العملَ» عمل را از نو آغاز کنید. 


23 ـ کارفرمایان در جامعه اسلامى وظیفه دارند هنگام برپایى نماز جمعه، کارگران را براى شرکت در نماز جمعه آزاد بگذارند.


قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «من استأجر أجیراً فَلاَ یحبِسْهُ عن الجمعةِ فیأثمَ، وإن لم یحبسْهُ عن الجمعةِ اشترکا فی الأجرِ»


رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: اگر کسى کارگرى را روز جمعه براى کارى اجیر کندپس نباید او را از شرکت در نماز جمعه باز دارد که اگر چنین کند گناهکار است و اگر مانع وى نشد و اجازه شرکت در نماز جمعه را به او داد، هر دو در ثواب شریک اند.


24 ـ مسئولان و زندانبانان، زندانیان را با مراقبت مأموران، از زندان خارج ودر نماز جمعه شرکت دهند.


عن الباقر(علیه السلام) قال: «إنّ علیّاً(علیه السلام) کان یُخْرِجُ أهلَ السُّجونِ مِنَ الحَبْسِ فی دَیْن أو تُهمة إلى الجمعةِ فیشهدونَها، ویَضمِنُهُم الأولیاءُ حتّى یردّونَهم». 


امام باقر(علیه السلام) فرمود: همانا روش على(علیه السلام) چنین بود: زندانیانى که به دلیل تهمت و یا ناتوانى در پرداخت قرض زندانى بودند را، روزهاى جمعه با ضمانت اولیاء آنان از زندان خارج مى ساخت پس در نماز جمعه حاضر مى شدند ـ و از برکات آن بهره مى گرفتند ـ .


25 ـ حال با توجّه به اهمیتى که نماز جمعه دارد، اگر مسلمانى سه هفته پى در پى بدون عذر شرعى در نماز جمعه شرکت نکند، خداوند بر قلب او مُهر زده، نام وى را در شمار منافقان ثبت مى کند.


إنّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) قال: 
«مَن ترکَ ثلاثَ جُمَعِ تَهاوُناً بها طَبَعَ اللهُ على قَلبِهِ».


26 ـ آنان که با نماز جمعه برخوردى سرد و تخریبى دارند به دیگر کارها و اعمال عبادى خود ضربه وارد ساخته،باید از کار خود توبه کنند.


قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «فمَنْ ترکَها فی حیاتی وبعدَ مماتی إلى یومِ القیامةِ جُحُوداً لها واستخفافاً بحقِّها فلا جمعَ اللهُ شملَهُ، ولا بارک الله له فی أمرِهِ».


27 ـ نماز جمعه علاوه بر بعد معنوى و عبادى آن، پیوستگى خاصّى با حکومت و نظام اسلامى دارد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در دوره سیزده ساله بعثت تا هجرت، در مکّه مکرّمه نماز جمعه اقامه نکردند ولى پس از هجرت به مدینه و تشکیل حکومت دینى و اسلامى، نماز جمعه را برگزار و مسلمانان را به شرکت در آن، امر و تشویق فرمود. 


در دوران خلفاى بنى امیه و بنى عباس نیز، امامان و پیشوایان دین(علیهم السلام) به دلیل عدم برپایى حکومت اسلامى و سلطه عناصر غیر صالح، از اقامه نماز جمعه خوددارى مى کردند. 


28 ـ نماز جمعه، نمازى عبادى سیاسى است و لذا امام و پیشواى مسلمانان و یا امیر و شخصى که از طرف امام مسلمین به این سمت منصوب شده، باید نماز جمعه را اقامه کند و هیچکس نمى تواند در نظام اسلامى بدون اذن ولى امر مسلمین، و از سر خود اقدام به برگزارى نماز جمعه نماید.


 از این رو مسلمانان همه هفته مصالح و مفاسد و مشکلات جامعه اسلامىرا مستقیم و بدون واسطه از زبان مسئولان نظام مى شنوند و در نتیجه یا توجیه شده و یا براى حلّ آن چاره اندیشى مى کنند. 


اهمّیت و جایگاه والا و مهمّ نماز جمعه، که به برخى از آن ها اشاره گردید، خلفاى بنى امیه و بنى عباس را بر آن داشت تا در صدد چنگ اندازى و تصرّف غاصبانه این منصب حسّاس بر آمده، و در نتیجه از آن سوء استفاده کنند و آن را وسیله و ابزارى براى دستیابى به مطامع و منافع غیر الهى و شیطانى خود قرار دهند. 


بهره بردارى هاى سیاسى حاکمان دور از خدا از این فریضه مهمّ دینى و اسلامى قرن ها ادامه یافت تا آن که خداوند بر مؤمنان خداجوى، و مدافعان حریم دین و دیانت در ایران اسلامى منّت نهاد و انقلاب شکوهمند اسلامى به رهبرى پیشواى خردمند انقلاب حضرت امام خمینى(قدس سره) به پیروزى رسید و بار دیگر حکومت الهى و اسلامى استقرار یافت. 


جمعه در لغت

... والجمعة ـ بضمّ المیم والسّکون لغتانِ ـ الیومُ المعهودُ، وإنّما سُمِّی به، لاجتماعِ الناسِ فیهِ للصّلاةِ. وقیل: لأنّهُ تعالى فَرَغَ فیه من خَلْقِ الأشیاءِ فاجتمعَتْ فیهِ المخلوقاتُ وقیل: أوّلُ مَن سمّاهُ بهِ کعبُ بنُ لؤیٍّ، وکان یقال له: العروبة. 


جمعه به ضمّ میم و سکون آن، دو واژه براى روز معروف ـ هفتمین روز ـ است و به دلیل اجتماع مردم در این روز براى نماز، جمعه نامیده شده است. 


همچنین گفته شده: جمعه را جمعه نامیدند به دلیل آن که خداوند متعال آفرینش موجودات را در این روز به پایان رساند سپس آفریده هاى خود را در این روز گرد هم آورد. 


و نیز گفته شده: اولین کس که این روز را جمعه نامید کعب بن لؤىّ بود و پیش از آن به جمعه «عروبة» گفته مى شد. 


علاوه بر دو تلفظ فوق، فرّاء جُمْعَه را جُمَعَه بر وزن ضُحَکَة وهُمَزَة نیز ذکر کرده است. 


والجمعةُ اسمٌ للاجتماعِ کما اَنَّ الفِرْقَةَ اسم للافتراقِ. جمعه اسم مصدر است براى اجتماع همانگونه که فرقه اسم مصدر براى افتراق است.


چرا جُمْعه را جمعه نامیدند ؟

عَنْ أبى حمزه، عن أبى جعفر(علیه السلام) قال: قال له رجلٌ: کیفَ سُمِّیَت الجمعةُ؟ قال: «إنّ اللهَ عزّوجلّ جَمَعَ فیها خلقَهُ لِوِلایةِ محمّد ووصیِّهِ فی المیثاقِ، فسمّاه: یومَ الجمعةِ لجمعهِ فیهِ خَلْقَهُ»
ابى حمزه گوید: مردى به امام باقر(علیه السلام) گفت: چگونه جمعه نامگذارى شد ؟ فرمود: همانا خداوند عزّوجل در روز جمعه، آفریدگان خود را براى پیمان با محمد(صلى الله علیه وآله) و جانشین او ـ یعنى على(علیه السلام)گرد آورد. پس به دلیل گرد آمدن و اجتماع آفریدگان خویش، آن روز را جمعه نامید. 


وعن الصادق(علیه السلام): سُمیِّتِ الجمعةُ جمعةً، لأنّ اللهَ جَمَعَ الخَلْقَ لولایةِ محمد وأهلِ بیتِهِ ـ صلواتُ اللهِ علیهم ـ ». 


امام صادق(علیه السلام) فرمود: جمعه، جمعه نامیده شد به دلیل آن که خداوند آفریدگان خود را براى ـ گرفتن پیمان ـ ولایت محمد و اهل بیت او(علیهما السلام)گرد هم آورد.


در روایت فوق به جاى کلمه وصّى، کلمه اهل بیت آورده شده و شعاع روایت را گسترده تر کرده است. 


و قال(علیه السلام): «سُمّیتِ الجمعةُ جمعةً لأَنّ اللهَ جمعَ للنبیِّ(صلى الله علیه وآله)أمرَهُ». 
همچنین امام صادق(علیه السلام) فرمود: جمعه، جمعه نامیده شد براى اینکه خداوند ـ در این روز ـ کار پیامبر(صلى الله علیه وآله) را سامان داد. 


عن سلمان: إنّما سُمّیتِ الجُمعةُ; لأنَّ آدَمَ جُمعَ فیها خَلْقُه. 


سلمان به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گفت: همانا جمعه نامیده شد براى این که آفرینش آدم در این روز به پایان آمد. 


ابى هریره به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گفت: از آن حضرت پرسیدند ـ براى چه این روز «جمعه» نامیده شد ؟ فرمود: براى این که در آن روز، گِل وجود پدرت آدم سرشته شد، و نیز بیهوشى ـ مردم بر اثر صیحه آسمانى ـ و رستاخیز و روز سخت گیرى در چنین روزى است و در پایان سه ساعت از آن، ساعتى است که اگر کسى خدا را در آن ساعت بخواند، مستجاب مى شود.


نام هاى دیگر جمعه

از علما منقول است که جمعه ده نام دارد: 
«یوم المَوْلود» به جهت تولد حضرت رسالت(صلى الله علیه وآله) در آن، و «یوم الفَضْل» و «یوم البرکة» و «یوم الرحمة» و «یوم الإجابة» و «یوم العِید» و «یوم العتیق» و «یوم العروبة» و «یوم الکَرامة» و «یوم الجُمعة».


جمعه در تاریخ

على(علیه السلام) فرمود: همراه با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بودیم، مردى آمد و گفت: اى رسول خدا پدر و مادرم فداى شما باد به من بگو چگونهروز یکشنبه را، یوم الاحد نامیدند ؟ تا این که گفت: پدر و مادرم فداى شما اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از روز جمعه و نامگذارى آن به من خبر دهید. پس رسول خدا(صلى الله علیه وآله)گریست و فرمود: از روز جمعه از من پرسیدى ؟ گفت: آرى 
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: فرشتگان در آسمانها، آن را یوم المزید نامند.

 

روز جمعه روزى است که خداوند آدم را آفرید، 


روز جمعه روزى است که خداوند در پیکر آدم روح دمید. 


روز جمعه روزى است که خداوند آدم را در بهشت جاى داد 


روز جمعه روزى است که فرشتگان به آدم سجده کردند. 


روز جمعه روزى است که خداوند حواء را براى آدم فراهم آورد. 


روز جمعه روزى است که خداوند به آتش خطاب کرد که بر ابراهیم سرد و سلامت باش }کونی برداً وسلاماً على إبراهیم . 


روز جمعه روزى است که خداوند دعاى یعقوب را مستجاب کرد و پذیرفت. 


روز جمعه روزى است که خداوند گناه آدم را بخشید. 


روز جمعه روزى است که خداوند بلا را از ایّوب پیامبر برداشت. 


روز جمعه روزى است که خداوند به جاى قربان کردن اسماعیل، گوسفندى بزرگ جثه را براى ابراهیم خلیل فرستاد. 


روز جمعه روزى است که خداوند آسمان ها و زمین و آن چه میان آن هاست را آفرید. 
روز جمعه روزى است که مریم، عیسى، ـ على نبینا و آله وعلیه السلام را حامله گردید و روز جمعه روزى است که در آن روح الامین فرود آمد

امام صادق(علیه السلام) نیز فرمود

«یُخرُجُ قائمُنا اَهْلَ البیتِ یومَ الجُمُعةِ، وتَقُومُ القیامَةُ یَوْمَ الجُمُعةِ»
قائم ما اهل بیت روز جمعه ظهور نماید، و قیامت نیز روز جمعه به پا مى شود.


جمعه برترین روز

عن النبى(صلى الله علیه وآله) أنّه قال: «خیرُ الأیّامِ یومُ الجمعةِ»


از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: بهترین روزها، روز جمعه است. 


همین روایت به تعبیر دیگر نیز آمده است: «إنّ مِنْ اَفْضَلِ أیّامِکُم یومَ الجُمعةِ».


عن سعدبن عباده ـ عن رسول الله(صلى الله علیه وآله)قال: 
«سیّدُ الأیّامِ عندَ اللهِ یومُ الجمعةِ، أعظمُ مِنْ یَوْمِ النّحرِ والفِطْرِ...»


سعدبن عباده به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گفت: 
سیّد و آقاى روزها نزد خداوند: روز جمعه است، از روز عید قربان و فطر برتر است...


ابى هریره به نقل از رسول خدا ـ صلى الله علیه وآله ـ گفت:
«خَیْرُ یَوْم طَلَعَتْ علیهِ الشّمْسُ یَومُ الجمعةِ...»


بهترین روزى که خورشید بر آن تابیده، روز جمعه است.


امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدران بزرگوارشان از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل کردند که فرمود:
«إنّ اللهَ اختارَ من الأیّامِ الجمعةَ، ومِنَ الشهورِ شهرَ رَمَضانَ، ومِنَ اللّیالی لیلةَ القدرِ...»


همانا خداوند از میان روزها جمعه را، و از بین ماه ها، ماه رمضان را، و از میان شب ها، شب قدر را برگزید...


جمعه عید مسلمانان

عن جابر عن أبى جعفر(علیه السلام) أنّه قال: «قالَ النّبیُّ(صلى الله علیه وآله): إنّ جبرئیلَ أتانی بمرآة فی وَسَطِها کالنُکتةِ السّوداءِ، فقلت له: یا جبرئیلُ ما هذه؟ قال: هذه الجمعةُ، قال: قلتُ: وما الجمعةُ؟ قال: لکم فیها خیرٌ کثیرٌ. قال: قلت و ما الخیرُ الکثیرُ؟ قال: تکون لک عیداً ولاُمّتِک من بعدِک إلى یومِ القیامةِ...». 


جابر گفت: امام باقر(علیه السلام) به نقل از پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: همانا جبرئیل نزد من آمد، در حالى که آینه اى در دست داشت و در میانه آن چیزى همچون نقطه سیاهى بود. گفتم اى جبرئیل این چیست ؟ گفت: این جمعه است گفتم: جمعه چیست ؟ گفت: در آن براى شما خیر فراوانى است. گفتم: خیر فراوان چیست ؟ گفت: یعنى براى تو و پیروان تو بعد از شما تا روز قیامت عید مى باشد. 


انس نیز گفت: روزى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر خلاف قرار همیشگى، کمى دیرتر از خانه خارج شد پس یاران آن حضرت گفتند، اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) امروز دیرتر از خانه خارج شدید ؟ آنحضرت فرمود: جبرئیل به صورت زنى زیبا و سفیدچهره که در صورت خود خالى داشت نزد من آمد و گفت: این صورت و شکل روز جمعه است. 


و همان روزى است که در آن براى تو و پیروان تو خیر فراوان نهفته است. یهود و نصارى مى خواستند این روز از آن آنها باشد، لیکن خداوند عطایشان ننمود. 


پس گفتم: این خال سیاه چیست ؟ گفت این ساعت استجابت دعا است که اگر [ تیر [دعا به آن بخورد ، به پذیرش نزدیک است. و اگر به اجابت نرسد، براى دعا کننده ذخیره خواهد شد و در قیامت از سختى ها و ناراحتى هاى وى مى کاهد. و آن روز، برترین روزها نزد خداوند است. 


بهشتیان این روز را « یوم المزید » مى خوانند. گفتم: یوم المزید چیست ؟ گفت: در بهشت دره هاى وسیعى هست که خاک آن از مشکِ خوش بوى سفید رنگ است پس در قیامت آن گاه که روز جمعه فرا رسد خداوند فرمان دهد تا صندلى هایى از طلا، آن جا بگذارند سپس فرستادگان خداوند آمده روى آن مى نشینند، صدیقان، شهیدان، مؤمنان نیز آمده اطراف آنها مى نشینند، پس خداوند متعال مى گوید: بندگان من حاجت هاى خود را طلب کنید ؟ مى گویند: خداوندا خشنودى تو را مى خواهیم. خداوند مى فرماید: 


از شما خشنود شدم حاجت دیگرى بخواهید، پس هر آن چه خواهند آرزو مى کنند. و خداوند به آنان مى دهد، چیزهایى که هیچ چشمى ندیده، هیچ گوشى نشنیده، و بر قلب هیچ انسانى خطور نکرده است سپس خداوند مى فرماید: از شما خشنود گشتم، آنچه شما را وعده داده بودم، وفا کردم، نعمت خود را بر شما تمام کردم، و اینجا مکان کرامت و بزرگوارى من است. 


سپس بهشتیان هر یک به غرفه هاى خویش باز مى گردند تا جمعه اى دیگر که باز آنان را خواسته و چنین صحنه اى تکرار مى شود. 


گفتم: اى جبرائیل بالاخانه هاى ـ غرفه ها ـ آنان چیست ؟ گفت: از مروارید سفید، و یاقوت قرمز و زمرد سبز درهایى دارد که همیشه گشوده است، چشمه ها در آن جارى است و هر یک از آنان با همسر خود در آن به سر مى برند. 


على بن ابیطالب(علیه السلام) در روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند تا این که فرمود، امروز، روزى است که خداوند آن را براى شما عید قرار داد و آن برترین روزهاى شما و بالاترین عید شما است.


انس بن مالک گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
«إنّ هذا یومُ عید جَعَلَهُ اللهُ عِیداً للنّاسِ...»


همانا این روز، روز عید است و خداوند آن را براى مردم عید قرار داده است.


و در تعبیرى دیگر به نقل از ابن عباس آمده که خداوند این روز را براى مسلمانان عید قرار داد. \


جمعه حج نیازمندان

قال النبى(صلى الله علیه وآله): «الجمعةُ حجُّ المساکینَ»
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: جمعه حج مسکینان است. و در حدیثى دیگر فرمود: «الجمعةُ حَجُّ الفقراءِ»....جمعه حج فقیران و نیازمندان است. 


شاید در نگاه اوّل چنین تصوّر شود که مراد از جمعه در احادیث فوق، روز جمعه است ولى حدیث ذیل به خوبى نشان مى دهد که تعبیر حج مربوط به نماز جمعه است چرا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
«المسلمُ یومَ الجمعةِ محْرمٌ، فإن صلّى الجمعةَ فقد أحَلَّ، فَإن جَلَسَ إلى أن یُصلِّیَ العصرَ کان کمن أتى بحجّةِ وعُمرة».


مسلمان روز جمعه محرم است، پس اگر نماز جمعه را بپا داشت، به تحقیق از احرام خارج و محل مى گردد. پس اگر بنشیند تا نماز عصر را نیز بخواند مانند کسى است که حج و عمره را به جاى آورده است. 

و یا در حدیثى دیگر آن حضرت فرمود

«مَنْ صلّى الجمعةَ کُتبتْ له حجّةٌ متقبّلةٌ، فإنْ صلّى العصرَ کانت له عُمرةٌ»


کسى که نماز جمعه را اقامه کند براى او ثواب حج مقبولى نوشته شود، پس اگر نماز عصر را نیز بخواند براى او ثواب عمره نوشته شود.


مفهوم این دو روایت بیانگر ارتباط نماز جمعه با حج، و ثواب و پاداش حج و عمره داشتن است به این معنى که اگر کسى روز جمعه را درک نموده، لیکن نماز جمعه را اقامه ننماید از ثواب حج و عمره محروم مانده است. 


سعید بن مسیّب پیوسته مى گفت: «الجمعة احبّ اِلیّ من حجّة تَطوّع»
نماز جمعه نزد من از حج اختیارى و مستحبّى محبوب تر است.


جمعه روز بخشش گناهان

روز جمعه روز آمرزش است از یک سو مسلمانان به خاطر روز جمعه مورد مغفرت خدا قرار مى گیرند و از سوى دیگر به دلیل شرکت در نماز جمعه.


قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «لا یَتْرکُ اللهُ أحَداً یومَ الجُمُعَةِ اِلاّ غَفَرَ لَه» 
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: خداوند هیچ مسلمانى را روز جمعه رها نکند مگر آن که او را ببخشاید.


همچنین آن حضرت فرمود

«الجُمُعَةُ إلَى الجُمُعةِ کَفّارَةُ ما بَیْنَهُما ما لم تُغْشَ الْکَبائرُ»


جمعه تا جمعه پاک کننده گناهانى است که در فاصله بین آن دو انجام شده، در صورتى که گناه کبیره مرتکب نشده باشد.


امام صادق(علیه السلام) از پدران بزرگوارشان به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود:
«... ما مِنْ مؤمن مشى بقدمَیْهِ إلى الجُمُعةِ، إلاّ خَفّفَ اللهُ علیهِ أهوالَ یومِ القیامةِ بَعْدَ ما یخطِبُ الإمامُ، وهی ساعةٌ یرحمُ اللهُ فیها المؤمنینَ والمؤمناتِ»


هیچ مؤمنى با پاهاى خود ـ پیاده ـ به سوى نماز جمعه نمى رود، مگر آن که پس از خطبه امام جمعه، خداوند از نگرانى ها و وحشت او در روز قیامت مى کاهد. 


و آن ساعتى است که در آن خداوند مردان و زنان با ایمان را مشمول رحمت خود قرار مى دهد.

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«مَنْ أتَى الجمعةَ إیماناً واحتساباً استَأنفَ العملَ»


هر کس از روى ایمان و با قصد پاک و براى خشنود ساختن خداوند، به نماز جمعه آید، اعمال خود را از سر گیرد.


استأنف العمل، کنایه از آن است که خداوند گناهان گذشته او را بخشیده و کارها را از نو آغار نماید.


جمعه روز امنیت و آرامش

عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جّده على بن الحسین، عن أبیه، عن على(علیه السلام)قال: قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «إذا کان یومُ الجمعةِ نادَتِ الطّیرُ الطّیرَ، والوَحْشُ الوَحْشَ، والسِّباعُ السِّباعَ: سلامٌ علیکم هذا یومٌ صَالحٌ»


امام صادق(علیه السلام)، از پدر و اجداد بزرگوارشان، از على بن ابیطالب(علیه السلام) و ایشان از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: 
هنگامى که روز جمعه فرا مى رسد، پرنده، پرنده را، حیوان بیابانى، حیوان بیابانى و وحشى را، درنده، درنده را ندا داده « گویند » درود و سلام بر شما باد، امروز، روز نیکى است. 


عن على(علیه السلام) قال: قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): 
«إذا کانَ یومُ الجمعةِ، نَادَتِ الطیرُ الطیرَ، والوحشُ الوحشَ، والسّباعُ السّباعَ، سلامٌ علیکم هذا یومُ الجمعةِ»


على(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
آن گاه که روز جمعه فرا رسد، پرنده، پرنده را، حیوان بیابانى وحشى، حیوان بیابانى را، درنده، درنده را ندا دهد درود بر شما، امروز روز جمعه است.


در تعبیرى دیگر هشام بن حکم گفت: امام صادق(علیه السلام)فرمود:
«.... ولْیتهیّأْ للجمعةِ، ولْیکنْ علیه فی ذلک الیوم السَّکِینةُ والوقارُ...»


و باید براى نماز جمعه آماده شود و باید در این روز آرام و متین باشد ـ یعنى باآرامى و متانت راه رود و آثار عجلهو شتاب در او نمایان نشود چرا که روز جمعه روز آسایش و آسودگى است ـ .


در روایت دیگرى زراره از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت پس از توصیه به غسل در روز جمعه، و عطر زدن، و بهترین لباس ها را پوشیدن فرمود: «وعلیک السّکینةَ والوقارَ».


بر تو باد به آرامش و متانت
جمعه و ارزش هاى مضاعف

عن محمدبن على(علیهما السلام) أنه قال: 
«الأَعمالُ تُضاعَفُ یومَ الجمعةِ فأَکثِروا فیها (فیه) من الصلاةِ والصَّدقةِ والدعاءِ».

امام جواد(علیه السلام) فرمود

کارها روز جمعه دو برابر مى شود ـ یعنى پاداشى دو برابر دارد ـ پس در این روز زیاد نماز بگزارید، و صدقه دهید و دعا کنید.


عن ابى جعفر(علیه السلام) قال: «الخیرُ والشرُّ یُضاعفُ یومَ الجمعةِ»
امام باقر(علیه السلام) فرمود: خوبى و بدى روز جمعه دو برابرمى شود. 


هشام بن حکم گوید: امام صادق(علیه السلام) در رابطه با مردى که مى خواست کار خیرى چون صدقه، روزه و امثال آن انجام دهد فرمود: مستحب است این کارها در روز جمعه انجام شود و عمل در این روز دو برابر است.


عَنْ زریق عن أبی عبدِاللهِ(علیه السلام) قال: 
«الصَّدَقةُ یومَ الجمعةِ تُضاعَفُ، ولَیلةَ الجمعةِ تُضاعَفُ، وما مِنْ یوم کیومِ الجمعةِ، وما لیلةٌ کلیلةِ الجمعةِ، یومُها أزهرُ، ولیلتُها غرّاءُ»


زریق گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: 
صدقه شب و روز جمعه دو برابر مى شود، و هیچروزى مثل روز جمعه، و هیچ شبى مثل شبجمعه نیست، روزش روشن و درخشان و شبش فروزان است.


قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «تُضاعَفُ الحسناتُ یومَ الجمعةِ»
نیکى ها و خوبى ها روز جمعه دو برابر مى شود.


جمعه و نظافت

هشام بن حکم گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: 
«لِیَتَزَیَّنْ أحدُکُمْ یومَ الجمعةِ، یَغتسلْ وَیتَطیَّبْ ویُسَرِّحْ لِحیتَهُ ویَلبسْ أنظفَ ثِیابِهِ، ولْیتهیّأ للجمعةِ...»
باید هر یک از شما روز جمعه خویش را زینت نموده، غسل کند، عطر بزند، و ریش خود را شانه کند، و پاکیزه ترین لباس هایش را بپوشد و براى نماز جمعه آماده شود.


زرارة نیز در روایتى دیگر همین نکات را از امام باقر(علیه السلام)نقل کرده است. 
امام صادق(علیه السلام) در معناى فرموده خداوند بلند مرتبه که فرمود: }خُذوازینَتکم عندکلِّ مسجد{ فرمود: فی العیدین والجمعةِ». 


برگرفتن زینت که در آیه شریفه آمده در روزهاى جمعه و عید فطر و عید قربان است. 
عن أبى عبدالله(علیه السلام) قال: «مَن أَخَذَ مِنْ شَاربِهِ وقلّم من أظفارِهِ وغسلَ رأسَهُ بالخِطْمِیِّ یومَ الجمعةِ، کان کَمَنْ أعتقَ نَسَمَةً»


امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسى که در روز جمعه قدرى از موى روى لب خود را بزند، و ناخن هایش را کوتاه کند، و سرش را با خطمى شستشو دهد، مانند کسى است که در راه خدا شتر قربانى کرده است. 


و در روایتى دیگر امام صادق(علیه السلام) فرمود: کوتاه کردن موى روى لب و ناخن و شستن سر با خطمى فقر و نادارى را برطرف، و روزى انسان را افزون مى کند. 


و در روایتى دیگر امام صادق(علیه السلام) فرمود: الغسل واجب یوم الجمعة. 


غسل روز جمعه واجب است. لازم به تذکر است که برخى فقها با استناد به این روایت و امثال آن غسل جمعه را واجب دانسته، لیکن بیشتر آنان، اینگونه روایات را حمل بر تاکید در استحباب کرده اند.

 

همیت نماز جمعه

از مجموع روایاتى که در بخش هاى مختلف این نوشتار آمده مى توان به خوبى جایگاه والاى نماز جمعه و اهمیّت این فریضه عبادى سیاسى را دریافت به ویژه این که برخى تعبیرها بسیار مهم و تکان دهنده بوده، کمتر در رابطه با دیگر عبادات و احکام بکار رفته است. 


عن على(علیه السلام) قال: «ثلاثةٌ إن أنتم خالَفْتُم فیهِنّ أئمّتَکم هلکتم: جمعتُکم، وجهادُ عدوِّکم، ومناسکُکُم».


على(علیه السلام) فرمود: سه چیز است که اگر در آن با پیشوایانتان به مخالفت برخیزید نابود مى شوید: نماز جمعه، جهاد با دشمنان، و مناسک حجّتان. 


در حدیثى دیگر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 

«من ترکَهَا فی حیاتی وبعدَ مماتی إلى یومِ القیامةِ، جحوداً لها و استخفافاً بحقِّها، فلا جمع الله شمله ولا بارک الله فی أمره، ألا لا صلاة له، ألا لا حَجَّ له، ألا لا صدقةَ لهُ، ألا لا برکَةَ له، إلاّ أن یتوبَ، فإنْ تابَ، تابَ اللهُ علیه»


کسى که در دوران حیات من و یا پس از مرگ من تا روز قیامت، نماز جمعه را ترک کند، چه آن را انکار کند یا سبک بشمارد، خداوند پراکندگى کار او را سامان ندهد، و امر او را مبارک نگرداند، آگاه باشید نمازى براى او نیست، حجى براى او نیست، صدقه اى براى او نیست، برکتى براى او نیست، مگر آن که توبه کند پس اگر توبه کرد خداى نیز به او توجه نموده، توبه اش را پذیرا شود. 
در تعبیرى دیگر على(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: 

«ثلاثٌ لو تعلم أمّتی ما لهم فیهنَّ، لضَربوا علیهنَّ بالسِّهامِ: الأذانُ، والغُدوُّ إلى الجمعةِ، والصفُّ الأوّلُ»


سه چیز است که اگر امّت من منافع و ثواب و بهره خود را از آن مى دانستند، ـ بر سر دست یا بى به آن با یکدیگر به رقابت بر خواسته ـ قرعه مى زدند: 
1 ـ أذان 2 ـ رفتن به سوس نماز جمعه 3 ـ صف اوّل
انس بن مالک گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 

«لمّا أسری بی إلى السّماءِ لیلةَ المعراجِ، رأیتُ تحتَ العرشِ سبعینَ ألفَ مدینة، کلُّ مدینة کدنیاکم، وملائکةً ناشری أجنحتِهِم، یُسبِّحون اللهَ، ویهلّلونَهُ، ویقولونَ: اللهمّ اغفرْ للذینَ یحضَرونَ صلاةَ الجمعةِ، اللهم أغفرْ للذینَ یغتسلون یومَ الجمعةِ»


هنگامى که شب معراج مرا به سوى آسمان بردند، در زیر عرش، هفتاد شهر را دیدم که هر شهرى مانند دنیاى شما بود و فرشتگان بالهایشان را گشوده، تسبیح و تهلیل خدا نموده، و مى گفتند: 

بار خدایا کسانى را که در نماز جمعه حضور مى یابند رحمت فرما و ببخشاى، بار خدایا آنان که غسل جمعه میکنند را ببخشاى. 


این ها و تعبیرهاى دیگرى چون: آن کس که سه هفته بدون عذر شرعى نماز جمعه را ترک گوید بر قلبش مهر زنند و یا نامش را در شمار منافقان مى نویسند و... همه نشان از جایگاه رفیع و اهمیّت این نماز عبادى سیاسى دارد.


پیشینه تاریخى نماز جمعه

مسعودى (م 345 هـ . ق.) مى نویسد: 
ورود رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به مدینه روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بود پس ده سال تمام در مدینه ماند، به هنگام ورود آن حضرت در دهکده قبا بر «سعد بن خیثمه» وارد شد و مسجد قبا را بنا نمود و روزهاى دوشنبه، سه شنبه، چهار شنبه و پنج شنبه را در قبا ماندند سپس صبح روز جمعه پس از بر آمدن روز به سوى مدینه حرکت فرمود، در بین راه محلّه به محلّه گروهى از انصار مهار شتر آن حضرت را در دست گرفته از ایشان مى خواستند تا نزد آنان فرود آید، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مهار را کشیده، مى فرمود: 


«راه را براى شتر باز گذارید که او مأمور است». و همچنان به راه خود ادامه مى داد تا در محلّه «بنى سالم بن عوف» وقت نماز فرا رسید، پس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با مردم نماز جمعه خواند و این اوّلین نماز جمعه اى بود که در اسلام اقامه گردید. 


وى سپس مى افزاید: در تعداد کسانى که نماز جمعه با آنان کامل مى شود اختلاف است. شافعى و گروه دیگرى که با او هم عقیده اند گفته اند، اقامه نماز جمعه واجب نیست مگر آن که تعداد نمازگزاران به چهل نفر و بیشتر برسد و کمتر از آن کافى نیست . ولى دیگر فقیهان از أهل کوفه و غیر آن با نظر شافعى مخالفت کرده اند. 


آنگاه مى نویسد: نماز جمعه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در دره معروف به «وادى رانُوناءَ» اقامه گردید...حلبى تعداد نمازگزاران را در اوّلین نماز جمعه یکصد نفر ذکر کرده است. 


پس ازآن، درهمین مکان مسجدى ساختند که به نام «مسجد الجمعة» نامگذارى شد و هم اکنون نیز با همین نام در مدینه منوّره وجوددارد برخى براین باورند که: قبل از ورود رسول خدا(صلى الله علیه وآله)به مدینه، اسعدبن زرارة اولین نمازحمعه را اقامه کرده است.


ابن سیرین در این زمینه گوید 
پیش از آمدن رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به مدینه، انصار با یکدیگر اجتماع کرده گفتند: یهود و نصارى در هر هفته روز خاصّى داشته در آن گرد هم آیند، یهود روزهاى شنبه و نصارى روزهاى یک شنبه، براى ما نیز روزى را قرار داده، گرد هم آییم و ذکر خدا گوئیم و شکر او را به جاى آوریم سپس نزد «اسعد بن زراره» آمده و روز جمعه را که پیش از آن «یوم العروبة»نامیده مى شد به عنوان روز اجتماع مسلمانان مطرح کردند وى نیز پذیرفت و با آنان به صورت جماعت نماز گزارد و آنان را اندرز داد و آن روز جمعه نامیده شد چون روز اجتماع مسلمانان بود. سپس گوسفندى ذبح کرده، نهار و شام را با همان یک گوسفند خوردند و این اولین نماز جمعه اى بود که پیش از آمدن پیامبر به مدینه اقامه شد .


«عبدالرحمن بن کعب بن مالک» گوید: به هنگام نابینایى پدرم، من راهنماى او بودم، پس هر گاه همراه با او به طرف نماز جمعه مى آمدم همین که اذان را مى شنید براى «ابى أمامه اسعدبن زرارة» از خداى طلب مغفرت مى کرد. گفتم: اى پدر چرا هر زمان روز جمعه مؤذن اذان جمعه سر مى دهد شما براى «اسعدبن زرارة» طلب مغفرت مى کنید ؟ 


پاسخ گفت: فرزندم وى اوّلین کسى بود که پیش از آمدن رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به مدینه با ما نماز جمعه گزارد. 


اولین شهرى که پس از نماز جمعه مدینه، در آن نماز جمعه اقامه گردید قریه «عبد القیس» در بحرین بود.


نماز جمعه در قرآن

قال الله تبارک و تعالى: }یا أیها الذین امنو إذا نُودیَ للصلاةِ مِنْ یومِ الجمعةِ فاسعوا إلى ذکرِ اللهِ وذَروا البیعَ ذلِکمخیرٌ لکم إن کنتم تعلمونَ ...


اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که ندا داده شود براى نماز در روز جمعه، پس بشتابید به سوى یاد خدا، و خرید و فروش را وا گذارید این براى شما بهتر است اگر بدانید. 


بر اساس آن چه مفسران شیعه و سنّى نگاشته اند تردیدى نیست که این آیه در رابطه با نماز جمعه و وجوب آن نازل شده و دربردارنده نکات قابل توّجهى است: 
1 ـ خداوند مؤمنان را در این آیه مخاطب قرار داده و از این رهگذر آنان را احترام کرده است. 


2 ـ این مؤمنان اند که از نماز جمعه بهره مند مى گردند چرا که مقتضاى ایمان، عمل به واجبات الهى و سبک نشمردن آن هاست و اهتمام به نماز جمعه و شرکت در آن فوائد فراوانى را نصیب نمازگزاران جمعه خواهد کرد ...


3 ـ از نماز جمعه به «ذکر الله» یعنى یاد خدا تعبیر شده و از آن جا که برخى آیات قرآن، آیات دیگر را تفسیر مى کند و به مصداق آیه شریفه }ألا بذکرِ اللهِ تطمَئِنُّ القُلوبُ{نماز جمعه آرامش بخش قلب هاى مؤمنان خواهد بود و علاوه بر آرامش روحى در دنیا ، مى توان به نتیجه اُخروى آن که بهشت موعود پروردگار است نیز اشاره داشت. 


یا أیّتها النفسُ المُطمَئِنَّةُ اِرجِعی إلى رَبِّکِ راضیة مرضیة فادخلى فى عبادى وادخلى جنّتى{. 
اى آن که داراى نفس مطمئنه اى، به سوى پروردگار خود برگرد در حالى که هم تو از خدا خشنودى و هم خدا از تو، پس در زمره بندگان من داخل و به بهشت وارد شو.


4 ـ از مردم خواسته شده به طرف نماز جمعه بشتابند }فاسعوا إلى ذکر الله 


5 ـ از مردم خواسته شده تا کسب و تجارت و کار را رها نموده، در نماز جمعه شرکت کنند . «و ذروالبیع»


6 ـ جمله }ذلکُمْ خیرٌ لکم إن کنتم تعلمونَ باز تاکید دیگرى بر اهمیت نماز جمعه است و صریحاً اعلام مى دارد که ترک کار و کسب و پیشه، و شرکت در نماز جمعه براى شما بهتر و پرفایده است اگر بدانید و توجه کنید ! 


7 ـ در ادامه این آیه با تعبیر }وإذا رأوا تجارة أو لهوا انفضوا إلیها وترکوک قائماً قل ما عند الله خیرٌ به انتقاد از کسانى مى پردازد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) و نماز جمعه را رها کرده و به سوى مال التجارة شتافته اند و اظهار مى دارد که آن چه را شما از نماز جمعه و از خداوند دریافت مى دارید بهتر از لهو و تجارتى است که به دنبال آن رفته اید. 


8 ـ جمله }لعلّکُم تُفلِحون{ نیز بیانگر آن است که از این راه و از طریق اقامه نمازجمعه مى توان به فلاح و رستگارى دست یافت. 


9 ـ و بالاخره خداوند به لحاظ اهمیتى که براى این نماز قائل بوده، سوره اى به نام سوره جمعه نازل فرموده، و در آن به صراحت در چند آیه مردم را به اقامه این فریضه مهم دعوت فرموده است.

نکته

سوره جمعه مدنى است و یازده آیه دارد، تعداد کلمات آن یکصد و هشتاد و تعداد حروف آن هفصد و چهل و هشت حرف است در تفسیر جامع تعداد حروف آن را نهصد و بیست حرف ذکر کرده است.


داستانى شگفت انگیز

جابربن عبدالله انصارى گوید: روز جمعه با رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نماز جمعه مى خواندیم که کاروان تجارت از شام وارد شد، نمازگزاران جمعه جز هشت مرد و یک زن،نماز را رها کرده به طرف کاروان رفتند سپس این آیه نازل شد:
{وإذا رأوا تجارة أو لهوا انفضوا إلیها وترکوک قائماً قل ما عند الله خیرٌ من اللهوِ ومِنَ التِّجارةِ واللهُ خیرُ الرازقینَ .


و هنگامى که تجارت یا سرگرمى را ببیند به سوى آن پراکنده شده، در حال ایستاده شما را ترک گویند به آنان بگو: آنچه نزد خدا است از لهو و سرگرمى و تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزى دهندگان است. دلیل این حرکت زشت و ناپسند آن بود که مردم مدینه در آن سال گرفتار گرسنگى و تورّم و افزایش قیمت ها شده بودند "دحیة بن خلیفه" نیز که از شام مال التجاره مى آورد و تجارت زیتون مى کرد در حالى وارد مدینه شد که رسول الله(صلى الله علیه وآله)مشغول خواندن خطبه هاى نماز جمعه بودند، مرسوم این بود  .


که کاروان هاى تجارى به هنگام ورود به مدینه با نواختن نى و طبل ورود خود را به مردم اطلاع مى دادند، لذا با شنیدن این صدا بیشتر نماز گزاران که گمان مى کردند اگر تا پایان نماز بمانند دیگر نصیبى از مال التجارة براى آنان نخواهد ماند، آن حضرت را رها کرده رفتند آنان که باقى ماندند عبارت بودند از:امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، امام حسن و امام حسین(علیهم السلام)فاطمه(علیها السلام)سلمان، اباذر، مقداد، صهیب و پنج نفر دیگر، برخى نیز تعداد را هشت نفر و برخى دیگر یازده نفر ذکر کرده اند. 


رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
خداوند توجه و نظر خود را دراین روز جمعه به مسجد و نماز جمعه من معطوف داشته، و اگر این گروه هشت نفر باقى نمى ماندند مدینه با اهل آن در آتش عذاب الهى مى سوختند و همچون قوم لوط، عذاب باریدن سنگ بر آنان نازل مى گشت. 


مؤلف گرانقدر تفسیر منهج الصادقین داستان را چنین نقل مى کند: 
روز جمعه پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در خطبه بود که «دحیة بن خلیفه کلبى» که به تجارت شام رفته بود، به مدینه رسید و در عقب او «بنى خزرج» و از پس ایشان «زید بن متاب» نیز در رسیدند و هر نوبت که «دحیه» به مدینه آمدى، اکثر انواع طعام از گندم و جو و آرد و برنج و و زیت و غیره بیاوردى و در «احجار الزیت» که موضعى بود در بازار مدینه فرود آمدى و آنجا آغاز طبل زدن کردندى تا مردم خبردار شده به خریدن امتعه او توجه نمایند و هرگاه که اهل مدینه بر آمدن او اطلاع یافتندى همه به استقبال او بیرون رفتندى و در این روز که او رسید طبل فرو کوفتند و مردمان آواز طبل شنیده از مسجد بیرون دویدند و به غیر از دوازده کس در مسجد نماند. 


پیغمبر(صلى الله علیه وآله) چون این حال را مشاهده نمود فرمود «لولا هؤلاءِ لَسَوّمتُ لهمُ الحجارةَ منَ السَّماءِ» اگر این جماعت نیزرفتندى سنگ ها از آسمان به نام هر یک از ایشان نازل گشتى و همه را هلاک ساختى پس حق سبحانه این آیه فرو فرستاد و ایشان به این عتاب فرمود. 
و از «ابن عباس» منقول است که در مسجد باقى نماند مگر هشت کس و «ابن کیسان» گفته که یازده کس بودند. و جابربن عبدالله روایت کند که دوازده کس بودند و من یکى از آن ها بودم، و از قتاده نقل است که این عمل سه بار از ایشان صادر شد و هر سه نوبت در جمعه بود.


نماز عبادى سیاسى

در میان نمازهاى واجب، مى توان از نماز جمعه به عنوان نماز عبادى سیاسى یاد کرد زیرا: 


1 ـ نماز جمعه از شئوون حاکم اسلامى است و امام جمعه مناطق مختلف را نیز امام مسلمانان باید حکم دهد و تعیین کند. 


2 ـ نماز جمعه را باید به جماعت اقامه کرد و تا شعاع یک فرسخ در یک فرسخ اگر نماز جمعه دیگرى برگزار شود باطل است. 


2 ـ آنان که از روى مخالفت و یا سهل انگارى در نماز جمعه شرکت نمى کنند در روایات گوناگون مورد تهدید جدى قرارگرفته اند. 


3 ـ دو رکعت از نماز را برداشته و به جاى آن د و خطبه گداشته اند تا خطیب جمعه که همان امام و امیر جامعه اسلامى است با مردم سخن گفته آنان را در جریان اخبار و حوادث جهان و رویدادهاى کشور اسلامى بگذارد. 


4 ـ به هنگام برگزارى نماز جمعه همه باید کارها را تعطیل کرده، به سوى نماز جمعه بشتابند. 


5 ـ نماز جمعه بر افراد ناتوان و کسانى که جهاد از آنان برداشته شده واجب نیست، و درنتیجه همچون جهاد با این نماز برخورد شده است. 


6 ـ امام جمعه باید بر سلاح و یا عصا تکیه زده با مردم سخن بگوید و این خود نوعى ابراز وجود و قدت نمایى در برابر دشمنان و بیگانگان است. 


حضرت امام خمینى(قدس سره) بارها در فرمایشات و سخنرانى ها از نماز جمعه به عنوان یک نماز عبادى سیاسى یاد کرده اند: 

نماز جمعه یک عبادت سرتاپا سیاسى است. 


نماز جمعه عبادت است لکن عبادتى که مدغم در سیاست است، سیاست در عبادت مدغم است.


در هر هفته یک اجتماع بزرگ با شرکت عموم مردم، در یک محل تشکیل مى شود ونماز جمعه مشتمل دو خطبه است که در آن باید مسائل روز، احتیاجات کشور، احتیاجات منطقه و جهات سیاسى، جهات اجتماعى، جهات اقتصادى طرح شود و مردم مطلع بشوند بر این مسائل.


منصبى بودن نماز جمعه

بسیارى از فقیهان عالیقدر شیعه با استناد به احادیث و روایات وارده از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و ائمه معصومین(علیهم السلام) بر این باورند که یکى از شرایط اقامه نماز جمعه آن است که باید توسط شخص رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و یا امام معصوم(علیهم السلام) و یا آن کس که از سوى امام معصوم، منصوب شده اقامه گردد وگرنه به جاى آن لازم است نماز ظهر خوانده شود.

 

«عمانى و اسکافى ـ نخستین کسى که فقه شیعه را تبویب فرموده ـ شیخ مفید و شاگردشان مرحوم علم الهدى، سید مرتضى و شاگرد ایشان شیخ الطایفه، مرحوم شیخ طوسى در غالب کتبشان و مرحوم سلاّر در مراسم و مرحوم حلّى در سرائر و ابن زهره در غنیه تا برسد به طبقه اوّل متأخرین مثل علاّمه و محققهمه تصریح به منصبى بودن نماز جمعه فرموده اند و ادّعاى اجماع نسبت به آن کرده اند. بلى از طبقه دوم متأخرین مثل شهیدین و بعد از ایشان احتمالات دیگر به چشم مى خورد و قولبه وجوب عینى، تعیینى و قول به حرمت دیده مى شود، لکن ملاحظه کلمات اساطین قدما بر این فتواست که نماز جمعه منصبى، و از شئون ولایت و مخصوص به وجود امام عادل و بسط ید اوست. 


نقل شده است که مرحوم وحید بهبهانى، تعداد اجماعات قدما را به چهل نقل رسانده، یعنى چهل نقل اجماع از اساطین قدما را به دست آورده است. بنابراین ادّعاى قطع به اتفاق قدما به منصبى بودن نماز جمعه مجازفه نیست بلکه کمتر مسأله اى در فقه به این نحو اتفاق مى افتد و مى توان اجماع مصطلح ـ اتفاق فقهاکاشف از قول معصوم(علیه السلام) را ـ در این مسأله تمام دانست».

همچنین اگر مرورى بر تاریخ بر گزارى نماز جمعه از صدر اسلام تا کنون داشته باشیم به خوبى آشکار است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در سیزده سالى که در مکه حضور داشتند نماز جمعه را اقامه ننمودند ولى پس از ورود به مدینه، و آغاز تشکیل حکومت اسلامى از نخستین برنامه هاى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)برقرارى نماز جمعه و اقامه آن توسط شخص آن حضرت بود.پس از رحلت آن حضرت نیز، در دوران چهار سال واندى کهامیرمؤمنان على(علیه السلام)حکومت داشتند نماز جمعه اقامه مى شد امّا از آن زمان تاکنون ، در تاریخ اسلام دیده نشده است که یکى ازامامان معصوم(علیهم السلام)نماز جمعه اقامه کرده باشند.دلیلش این است که آنان مبسوط الید نبوده و چون حکومت را دیگران غاصبانه در اختیار گرفته بودند و در نتیجه نماز جمعه وسیله اى براى سوء استفاده دشمنان اسلام و اهل بیت گردید لذا از اقامه نماز جمعه خوددارى مى کردند.البته از این که در طول تاریخ نماز جمعه و اقامه آن، همیشه در اختیار خلفا و حکومت ها بوده است نیز مى توان این نکته را استفاده کرد که نماز جمعه، یک نماز حکومتى و منصبى است.


علاوه براین مرحوم شیخ مفید یکى از دلایل عقلى، بر امامت حضرت ولىّ عصر ـ ارواحنافداه ـ را اقامه نماز جمعه برمى شمرد:


«ومن ذلک ما یقتضیه العقلُ بالاستدلالِ الصحیحِ مِنْ وجودِ إمام معصوم کامل غنیٍّ عن رعایاه فی الأحکامِ والعلومِ فی کلِّ زمان، لاستحالةِ خلوِّ المکلّفینَ من سلطان یکونون بوجودِهِ أقربُ إلى الصلاحِ وداع للغواهِ، معلم للجهّال، منبّه للغافلین، محذّر للضَّلالِ، مقیم للحدودِ، منفذ للأحکامِ، فاصل بین أهلِ الاختلافِ، ناصب للأُمراءِ، سادٍّ للثغورِ، حافظ للأموالِ، حام عن بیضةِ الإسلامِ، جامع للناسِ فی الجمعةِ والاعیادِ»


از جمله دلایل، چیزى است که عقل با دلایل صحیح و درست به آن حکم مى کند که در هر زمان لازم است امام معصوم و کاملى باشد که از مردم در فراگیرى احکام و دانش ها، بى نیاز باشد زیرا ممکن نیست زمانى فرا رسد که تکلیف یافتگان، بدون حاکم و سلطانى باشند که آنان به وسیله او به صلاح و درستى نزدیک تر و از فساد و تباهى دور نشوند باید امام معصومى باشد که آموزنده نادانان، هشیار کننده غافلان و بى خبران، بیم دهنده گمراهان، اقامه کننده حدود، اجرا کننده أحکام، پایان دهنده اختلاف ها، گمارنده امیران، مسلط و حافظ مرزها، نگاهبان دارایى ها، حمایت کننده کیان اسلام و گرد آورنده مردم در جمعه ها و عیدها باشد.


على(علیه السلام) فرمود 
«لا یصحُّ الحکمُ ولا الحدودُ و لا الجمعةُ إلاّ بإمام»


صحیح نیست قضاوت کردن، اجراى حدود و اقامه نماز جمعه، جز به وسیله امام.
همچنین در حدیثى دیگر آمده است 
«إنّ الجمعةَ والحکومةَ لإمامِ المسلمینَ»


اقامه نماز جمعه و قضاوت کردن از آنِ امام مسلمانان است. 


این دو روایت نیز دلیل روشنى بر منصبى بودن نماز جمعه است. 


امام سجاد(علیه السلام) در دعاى 48 صحیفه سجادّیه فرمود:
«اللهُمَّ اِنَّ هذا الْمَقامَ لِخُلَفائِکَ واصْفیائِکَ ومَواضِعَ اُمَنائِک فی الدرجةِ الرَّفیعَة الّتی اخْتَصَصْتَهُمْ بِها قَدِ ابتَزُّوهْا»


بار خدایا همانا این مقام ـ یعنى نماز جمعه و عید قربان ـ از آن جانشینان و برگزیدگان تو است، و جایگاه أمناى بلند پایه تو است که ویژه آنها نمودى، و ایشان را به آن اختصاص و برترى بخشیدى، که به تحقیق غاصبان و ظالمان به حقوق پیشوایان دین ـ خلفاى بنى امیه ـ این مقام را غصب کرده و به ظلم و ستم در اختیار گرفتند.


سپس امام سجاد(علیه السلام) ادامه مى دهد: «حَتّى عادَ صِفْوَتُکَ وخُلَفاؤُکَ مَغْلُوبینَ مَقْهُورینَ مُبْتَزّینَ، یَرَوْنَ حُکْمَکَ مُبَدَّلاً و کِتابَکَ مَنْبُوذاً، وفَرائِضَکَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهاتِ اَشْراعِکَ و سُنَنَ نَبیِّکَ مَتْرُوکةً» تا جایى که برگزیدگان و جانشینان تو مغلوب و مقهور شدند و حق آنها از دستشان رفت، مى نگرند که حکم تو تبدیل گشته، و کتاب تو را متروک ساخته، و واجبات تو را از اهداف و مقاصد حقیقى آن دور ساخته و تحریف نموده، و سنت هاى پیامبر تو را ترک و رها ساخته اند. 


على بن ابیطالب(علیه السلام) در تعبیرى هشدار دهنده فرمود: 
قال على(علیه السلام): «ثلاثةٌ إن أنتم خالفتم فیهِنّ أئمّتَکم هلکتُمْ: جُمعتکُمْ، وجهادُ عدوِّکم ومناسکُکُم»


سه چیز است که اگر با پیشوایاتان در آنها به مخالفت برخیزید خود را هلاک و نابود ساخته اید: 
1 ـ نماز جمعه 2 ـ جهاد با دشمنان 3 ـ و مناسک حج


از مجموع روایاتى که در این بخش ذکر شد به خوبى توان فهمید که نماز جمعه، با حکومت و رهبرى جامعه اسلامى ارتباطى مستقیم و تنگاتنگ دارد و علاوه بر ابعاد عبادى و تربیتى، نمازى است سیاسى که در آن حاکم اسلامى مستقیماً با مردم روبه رو شده، مسائل مبتلا به جامعه را با آنان در میان مى گذارد.


وجوب نماز جمعه

زرارة بن أعین گوید: امام باقر(علیه السلام) فرمود: 
«إنما فَرضَ اللهُ عزوجلّ مِنَ الجُمعةِ إلى الجمعةِ خمساً وثلاثینَ صلاةً، فیها صلاةٌ واحدةٌ فرضَها اللهُ فی جماعة وهی الجمعةُ...»


همانا خداوند عزوجل از جمعه تا جمعه دیگر، سى و پنج نماز را واجب گردانید که یکى از آنها را خداوند واجب نموده تا به جماعت بخوانند و آن نماز جمعه است... 


قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): 
«إنّ اللهَ کتب علکیم الجمعةَ فریضةً واجبةً إلى یومِ القیامةِ»
همانا خداوند نماز جمعه را تا روز قیامت بر شما واجب و مقرّر فرمود. 


قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): 
«الجمعةُ واجبةٌ على کلِّ مسلم فی جماعة»


نماز جمعه بر هر مسلمانى واجب است و باید به جماعت خوانده شود. 

قطب راوندى نقل کرده که روز جمعه پیامبر(صلى الله علیه وآله)خطبه خواند و فرمود: 
«توبوا إلى ربّکم قبل أن تموتوا، وبادروا بالأعمالِ الزاکیةِ قبلَ أن تشتَغِلُوا، وصِلُوا الّذی بینکم وبین ربّکم بکثرةِ ذِکْرِکُمْ إیّاه، والصّدقةِ فی السِّر والعلانیةِ، واعلموا أنّ الله فرضَ علیکم الجُمعةَ إلى یومِ القیامةِ»


پیش از آنکه بمیرید، به سوى پروردگارتان توبه کنید، و قبل از آنکه گرفتار شوید، پیشى بجویید در انجام کارهاى شایسته، و میان خود و پروردگارتان پیوند برقرار کنید با زیاد یاد نمودن خداوند ، و دادن صدقه پنهانى و آشکارا، و بدانید همانا خداوند نماز جمعه را تا روز قیامت بر شما واجب گردانید. 
همچنین رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«الجمعة عَلى مَن سَمِعَ النِّداءَ»
نماز جمعه بر هر کس که نداى اذان را بشنود واجب است.


وقت نماز جمعه

سماعه گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«وَقْتُ الظهرِ یومَ الجمعةِ حینَ تَزولُ الشمسُ»

وقت نماز ظهر روز جمعه هنگام زوال خورشید است .


عبدالله بن سنان نیز از آن حضرت نقل کرده که فرمود:
«وقتُ صلاةِ الجمعةِ عندَ الزوالِ، ووقتُ العصرِ یومَ الجمعةِ وقتَ صلاةِ الظهرِ فی غیر یومِ الجُمُعَةِ، ویُستحبُّ التکبیر بها»


وقت نماز جمعه هنگام زوال خورشید است، و وقت نماز عصر در روز جمعه، آن هنگامى است که در روزهاى دیگر نماز ظهر مى خوانند، و مستحب است هر چه زودتر براى نماز جمعه در محل برگزارى نماز حاضر شوند.


زراره گوید: از امام باقر(علیه السلام) شنیدم که مى فرمود:
«اِنّ من الاُمورِ اُموراً مضیَّقَةً واُموراً موسَّعَةً، وإنَّ الوقتَ وقتانِ; الصلاةُ مِمّا فیه السّعةُ، فربَّما عَجَّلَ رسولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) وربّما أخّرَ إلاّ صلاةَ الجمعةِ; فإنّ صلاةَ الجمعةِ من الأمرِ المُضَیَّقِ، إنّما لها وقتٌ واحدٌ حینَ تزولُ، ووقتُ العصرِ یومَ الجمعة وقتُ الظهرِ فی سائر الأیّامِ». 


همانا بعضى از کارها، امورى محدود و مضیق اند و برخى وسیع. زمان ـ نمازها ـ نیز دوگونه است، نماز از کارهایى است که درآن وسعت وقت قرار داده شده، پس چه بسا رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ـ درخواندن نماز ـ شتاب نموده در اوّل وقت آن را اقامه مى فرمود و گاهى اوقات نیز آن را به تأخیر مى انداخت، مگر نماز جمعه را، چرا که نماز جمعه از واجبات و امورى است که وقت محدود و معین دارد و آن وقت زوال خورشید است، و وقت خواندن نمازعصر در روز جمعه، وقت نماز ظهر در دیگر روزهااست.


یَعْلىَ بنُ حارِث گفت: از «أیاس بن سَلَمَة بْنِ الأکْوَع» شنیدم که گفت پدرم گفت:
«کُنّا نُصَلّی مَعَ النّبیّ(صلى الله علیه وآله) الْجُمُعَة ثُمّ نَرْجِعُ، فَلا نَرى لِلحیطانِ فیئاً نَستَظِلُّ بِه». 
ما با پیامبر(صلى الله علیه وآله) نماز جمعه را خوانده، سپس برمى گشتیم، پس براى دیوارها سایه اى نمى دیدیم تا از آن بهره گرفته، در سایه دیوار قرار گیریم.


قال ابوعبدالله(علیه السلام): «اِذا زالتِ الشَّمسُ یومَ الجمعةِ فابدأ بالمکتوبة»


امام صادق(علیه السلام) فرمود: هنگامى که در روز جمعه زوال خورشید فرا رسید ـ یعنى از نصف النهار گذشت ـ نماز فریضه را آغاز کن. 


در روایتى دیگر امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«وقتُ الجُمُعَةِ اِذا زالتِ الشَّمسُ و بَعْدَهُ بساعَة»


وقت نماز جمعه هنگامى است که زوال خورشید تحقق یابد و پس از آن تا یک ساعت.
که در روایت فوق آغاز و پایان آن مشخص شده است. 


مرحوم علاّمه درقواعد دررابطه باوقت نمازجمعه فرموده است:
«أوّلُهُ زوالُ الشَّمسِ، وآخرُهُ إذا صارَ ظِلُّ کُلِّ شیء مِثْلَهُ فحینئذ یجبُ الظُّهرُ»


ابتداى وقت نماز جمعه، هنگام زوال خورشید و پایان آن هنگامى است که سایه هر چیزى مانند خود آن باشد پس در این هنگام ـ و از این زمان به بعد ـ به جاى نماز جمعه ، نمازظهر واجب مى شود.


سپس محقق کرکى در شرح فرموده علاّمه مى نویسد:
«کونُ أوّلِ وقتِ الجمعةِ هو زَوالُ الشمسِ، هو مذهب أکثرِ علمائِنا، بل أکثرُ العلماءِ... والنصّ والإجماعُ حجّة علیه»


آغاز وقت نماز جمعه موقع زوال خورشید بودن، مذهب بیشتر علماء ما بلکه علماء شیعه و سنى است.... و نصّ و اجماع نیز دلیل بر آن است.


سپس مى فرماید 
«وأمّا أنّ آخره (إذا صار ظِلُّ کلِّ شیء مثلَه) فهو قولُ الشیخِ وجمع من المتأخّرینَ...». 
و اما این آخر وقت نماز جمعه هنگامى باشد که سایه هر چیز مانند خود آن چیز باشد، قول شیخ است و گروهى از متأخرّان.


حضرت امام خمینى(قدس سره) در تحریر الوسیله در رابطه با وقت نماز جمعه چنین فرموده اند:
وقت نماز جمعه با زوال خورشید ـ یعنى همان وقت ظهر شرعى ـ داخل مى شود پس هنگامى که زوال خورشید تحقق یافت خواندن نماز جمعه واجب مى گردد، و اگر امام و خطیب جمعه در هنگام زوال خورشید، خطبه را به پایان رسانده و نماز جمعه را بخواند صحیح است.


 ولى در رابطه با پایان وقت نماز جمعه به گونه اى که اگر ان وقت گذشت دیگر نتوانند نماز جمعه اقامه کنند اختلاف نظر و اشکال وجود دارد.احوط ان است که از اوائل ظهر عرفى آن را به تأخیر نیاندازند و اگر از این وقت دیرتر شد احتیاط آن است که به جاى نماز جمعه، نمازظهر بخوانند گرچه بعید نیست وقت نماز جمعه تا برگشتن سایه خورشید به مقدار دو پا، از پاهاى افراد معمولى مردم، امتداد داشته باشد.


این در صورتى است که نماز جمعه را واجب تخییرى بدانیم، اما اگر واجب عینى دانستیم حضرت امام خمینى(قدس سره)مى افزایند: 


طول دادن خطبه ها در صورتى که آن را واجب عینى بدانیم، به مقدارى که وقت نماز جمعه بگذرد جایز نیست و اگر چنین کند گناه کرده است و نمازظهر بر او واجب مى شود. کما این که اگر واجب تخییرى باشد در چنین فرضى باز نماز جمعه واجب مى گردد، و نماز جمعه اگر وقتش بگذرد قضا ندارد.

 

جمعیت نماز جمعه

اگر تعداد نمازگزاران جمعه پنج نفر و بیشتر باشند مى توان نماز جمعه اقامه کرد و در کمتر از آن لازم است نمازظهر خوانده شود. 


امام صادق(علیه السلام) فرمود
«یَجْمَعُ القَومُ یومَ الجمعةِ إذا کانوا خمسةً فما زادوا، فإن کانوا أقلّ من خمسة فلا جمعةَ لهم، والجمعة واجبة على کلِّ اَحَد و لایُعْذر الناسُ فیها إلاّ خمسةٌ: المرأةُ والمملوکُ، والمسافرُ، والمریضُ، والصبیُّ»


اگر جمعیت قومى پنج نفر یا بیشتر باشند باید نماز جمعه بخوانند، و اگر پنج نفر کمتر باشند نماز جمعه بر آنان ـ واجب ـ نیست. نماز جمعه بر همگان واجب است مگر پنج دسته، زنان، بردگان، مسافران، بیماران و کودکان.


فضل بن عبد الملک نیز گوید شنیدم امام صادق(علیه السلام)مى فرمود:
«اِذا کان قومٌ فی قریة صلّوا أربَعَ رَکَعات، فإن کان لهم من یخطبُ بهم جمَعوا إذا کانوا خمسةَ نَفَر، واِنّما جُعلت رکعتین لمکانِ الخطبتینِ»


اگر قومى در روستایى باشند نماز را چهار رکعت بخوانند ـ یعنى نمازظهر اقامه کنند ـ و اگر امامى دارند تا براى آنان خطبه بخواند اگر پنج نفر باشند نماز جمعه بخوانند. نماز جمعه دو رکعت قرار داده شده، براى آن که دو خطبه جایگزین دو رکعت نماز شده است.


وباز درروایتى دیگر ابن أبى یغفور گوید: امام صادق(علیه السلام)فرمود:
«لا تکونُ جمعةٌ ما لم یکنِ القومُ خمسةً»

اگر نمازگزاران کمتر از پنج نفر باشند نماز جمعه برقرار نمى شود.


امام باقر(علیه السلام) در روایتى که از آنحضرت نقل شده فرموده اند: 
«لا تکونُ الخُطبةُ والجمعةُ وصلاةُ رکعتینِ على أقلِّ من خمسةِ رهط: الإمامِ وأربعة»


ایراد خطبه و خواندن دو رکعت نماز جمعه، بر کمتر از پنج نفر واجب نمى شود امام جمعه و چهار نفر دیگر.


بیمه نمازگزاران جمعه

امام باقر(علیه السلام) فرمود: امیر مؤمنان(علیه السلام) فرموده است:
«ضمِنتُ لستَّة على اللهِ الجنّةَ ـ منهم ـ رجلٌ خرجَ إلى الجمعةِ فماتَ فلهُ الجنَّةُ»
براى شش نفر بهشت را ضمانت مى کنم ـ یکى از آنها ـ مردى است که به طرف نماز جمعه حرکت کند پس بمیرد براى او بهشت است.


نماز جمعه و بخشش گناهان

سلمان گوید: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
«ما مِنْ رجل یَتطَّهرُ یومَ الجمعةِ کما اُمِرَ، ثمّ یخرجُ من بیته حتّى یأتی لجمعة، وینصتَ حتّى یقضیَ صلاتَه، إلاّ کفارةً لما قبلَه من الجمعةِ»


هیچ مردى نیست که روز جمعه همانگونه که فرمان یافته کسب طهارت کند ـ وضو بگیرد و یاغسل کند ـ سپس از خانه بیرون آمده تا به «محلّ] نماز جمعه برود، و [مى نشیند و به خطیب جمعه گوش فرا داده» سکوت مى کند تا نمازش را به پایان برد، مگر این که [این عمل او [وسیله بخشش گناهان او قبل از نماز جمعه خواهد بود.


ابوالفتوح رازى در تفسیر خود از عبدالله بن عباس نقل کرده که گوید:
«إذا کان یومُ الجمعةِ أمرَ اللهُ تعالى أن یُنصَبَ عند البَیْتِ المعمورِ مِنبرٌ وتَحْتَوِشُهُ الملائکةُ، ویؤذِّنُ جَبرَئیلُ، ویقدَّمُ میکائیلُ، ویصلّونَ الملائکةُ خَلْفَهُ، فإذا فرِغوا یقول جبرائیلُ: إلهی وهبتُ ثوابَ هذا الأذانِ لأمّةِ محمّد(صلى الله علیه وآله)ویقول میکائیلُ: وهبتُ ثوابَ هذِهِ الإمامةِ للأئمةِ مِنْ اُمّة محمّد(صلى الله علیه وآله)، وتقولُ الملائکةُ: وهبنا ثوابَ هذه الصلاةِ للمصلّینَ مِنْ اُمّة محمّد(صلى الله علیه وآله) فیقولُ اللهُ تعالى: تجودونَ علیَّ، وأنا أولى بالجودِ والکرمِ، اُشهدکم أنّی غفرتُ ذنوبَ اُمّة محمّد(صلى الله علیه وآله) فیتفرّقون إلى الجمعةِ الاُخرى». 


هنگامى که روز جمعه فرا رسد، خداوند متعال فرمان دهد تا نزد " بیت المغمور " منبرى برپا کنند و فرشتگان اطراف آن گرد آیند جبرییل اذان گوید و میکائیل امامت کند و فرشتگان پشت سر او نماز گزارند. پس چون نماز را به پایان برند، جبرییل گوید: معبود من پاداش این اذان را به امّت محمد(صلى الله علیه وآله)بخشیدم و میکاییل مى گوید: ثواب این امامت را به امامان از امّت محمد(صلى الله علیه وآله)بخشیدم، و فرشتگان مى گویند: ثواب این نماز را به نمازگزاران از امّت محمد(صلى الله علیه وآله)بخشیدیم . 


پس خداوند مى فرماید: در بخشش بر من پیشى مى گیرید و حال آن که من به بخشش و کرم سزاوارتر و اولى هستم. شما را گواه مى گیرم که من گناهان اُمّت محمد(صلى الله علیه وآله)را بخشیدم پس پراکنده مى شوند تا جمعه اى دیگر.


قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «... والمشیُ إلى الجمعةِ کُلُّ قدم مِنها کعَمَلِ عِشرینَ سنةً، فإذا فَرَغَ من صلاةِ الجمعةِ اُجیز بعملِ مِائَتی سنة»


کسى که پیاده به سوى نماز جمعه در حرکت است، هر قدمى که بر مى دارد، مانند عمل بیست سال است ـ و پاداش بیست سال دارد ـ پس هنگامى که نماز جمعه را به پایان برد، پاداش دویست سال به او عنایت گردد.


عقوبت ترک نماز جمعه

ابى بصیر و محمدبن مسلم که هر دو از یاران و اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) و از راویان معتبر مى باشند گویند که ما هر دو از امام باقر(علیه السلام) شنیدیم که مى فرمود:
«مَنْ تَرَک الجُمُعَةَ ثَلاثاً مُتَوالیةً بِغَیْر عِلَّة، طَبَعَ اللهُ عَلى قَلْبِهِ»


کسى که نمازجمعه را سه هفته پى درپى، بى جهت و بدون عذر شرعى ترک کرده درآن شرکت نکند، خداوند بر قلب او مُهر زند . ـ یعنى لیاقت پذیرش حق را از او مى گیرد ـ .


زرارة نیز گوید، امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«صَلاةُ الجمعةِ فریضةٌ، والاجتماعُ إلیها فریضةٌ مَعَ الإمامِ، فإن تَرکَ رجُلٌ مِنْ غَیرِ علّة ثلاثَ جُمَع فقد تَرَکَ ثَلاثَ فرائضَ، ولا یَدَعُ ثَلاثَ فرائضَ مِنْ غَیْر عِلّة إلاّ منافِقٌ»


نماز جمعه واجب است و اجتماع براى اقامه آن با امام نیز واجب است پس اگر مردى بدون دلیل ـ عذر شرعى ـ سه هفته پیاپى نماز جمعه را ترک کند، سه واجب از واجبات الهى را ترک کرده، و سه واجب دینى را بدون دلیل کسى ترک نکند مگر آن که منافق باشد. 


امام صادق(علیه السلام) فرمود
«إنّ اللهَ أکرمَ المؤمنینَ بالجمعةِ، فَسَنَّها رسولُ الله(صلى الله علیه وآله) بِشارةً لهم، وتوبیخاً للمنافقینَ، ولا ینبغی ترکُها مُتَعَمّداً; فمن تَرَکها متعمداً فلا صلاةَ له». 


همانا خداوند مؤمنان را به سبب جمعه ـ نماز جمعه ـ گرامى داشت. سپس رسول خدا(صلى الله علیه وآله)آن را براى مؤمنان مژده و بشارت و براى منافقان وسیله سرزنش و نکوهش قرار داد، ترک آن از روى اراده و اختیار شایسته نیست پس اگر کسى آن را عمداً ترک کند نمازى براى او نیست.


در حدیثى دیگر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) تعبیرهاى تندترى درباره تارکین نماز جمعه دارند 
قال النبى(صلى الله علیه وآله) فى خطبة طویلة نقلها المخالف و المؤالف: 
«إنّ الله تبارکَ وتعالى فَرَضَ علیکُمُ الجمعةَ، فمَنْ تَرکَها فی حیاتی أو بعد موتی استخفافاً بها أو جحوداً لها فلا جَمَعَ الله شَمْلَهُ، ولا بارکَ له فی أمرِهِ، ألاَ ولا صَلاةَ له، ألا و لا زکاةَ لَهُ، ألا ولا حجّ له، ألا ولا صومَ له، ألا ولا بِرَّ له، حتّى یتوبَ»


پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خطبه اى طولانى که آن را شیعه و سنّى نقل کرده اند فرمود: 
همانا خداوند تبارک و تعالى نماز جمعه را بر شما واجب ساخت، پس اگر کسى در زنده بودن من یا پس از مرگ من به دلیل انکار و یا سبک شمردن، آن را ترک کند خداوند پریشانى او را برطرف نساخته، کار او را مبارک نگرداند، آگاه باشید نمازى براى او نیست ، آگاه باشید زکاتى براى او نیست، آگاه باشید حجّى براى او نیست، آگاه باشید روزه اى براى او نیست، آگاه باشید هیچ خوبى و خیرى براى او نیست، تا آن که توبه کند.


و سرانجام برخورد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با کسانى که در نماز جمعه شرکت نمى کنند از گفتار به مرحله عمل رسیده مى فرماید:


«لَقَد هَمَمْتُ اَن آمُرَ فتیانی أن یَجْمعوا حُزُماً مِنْ حَطَب ثُمّ أنطَلِقَ فَاُحْرِقَ عَلى قَوم بیوتَهُم لا یَشْهدون الجمعةَ».


تصمیم گرفتم جوانان خود را فرمان دهم، تا هیزم جمع نموده، سپس رهسپار خانه کسانى شوم که در نماز جمعه شرکت نمى کنند و ـ خانه ها آنان را ـ آتش زنم.


برخورد شیاطین در روز جمعه

عن علىّ(علیه السلام) عن النبىّ(صلى الله علیه وآله): 
«إذا کان یومُ الجمعةِ غَدَتِ الشیاطینُ بِرَایاتِها إلى الأسواقِ، فیرمونَ الناسَ بالتَّرابیثِ أو الرّبائثِ، ویُثبطُّونَهم عنِ الجمعةِ...»


على(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
هنگامى که روز جمعه فرا رسد، شیطان ها از بامدادان پرچم هایشان را برداشته به سوى بازارها مى روند، و مردم را هدف قرار داده، موانعى براى آنان ایجاد مى کنند و در نتیجه آنان را از رفتن به نماز جمعه باز مى دارند.


نماز جمعه و منافقان

عن ابى عبدالله(علیه السلام) قال: «إنّ اللهَ أکرمَ المؤمنینَ بالجمعةِ، فسنَّها رسولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) بِشارةً لهم، وتوبیخاً للمنافقین...». 


امام صادق(علیه السلام) فرمود: همانا خداوند مؤمنان را به وسیله نمازجمعه گرامى داشتورسول خدا(صلى الله علیه وآله)آن رابراى مؤمنان بشارتوبراى منافقانوسیله سرزنشونکوهش قرار داد...
 

على(علیه السلام) فرمود 
«مَنْ ترکَ الجمعةَ ثلاثاً متتابِعَةً لغیرِ علّة، کُتِبَ منافقاً»
کسى که سه هفته پى در پى، نماز جمعه را بدون دلیل و عذر شرعى ترک کند، در شمار منافقان به حساب آید.

نماز جمعه در سرما و گرما

انس بن مالک گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«ألا أخبرُکم بأهلِ الجنَّةِ؟ من لا یشغلُهُ عنِ الجمعةِ حرٌّ شدیدٌ، ولا بردٌ شدیدٌ، و لا ردغٌ»
آیا شما را از اهل بهشت آگاه نسازم ؟ «آنان کسانى هستند که] گرما و سرماى شدید، و گِل و لاى [ایجاد شده به خاطر باران» آنان را از حضور در نماز جمعه باز ندارد.


آمادگى براى نماز جمعه

على بن ابیطالب(علیه السلام) فرمود: 
إنّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) قال: «کیف أنتم إذا تهیّأ أحدُکُمْ للجمعةِ عَشِیّةَ الخمیسِ، کما تتهیّأُ الیهودُ عشیّةَ الجُمعةِ لِسَبْتِهِمْ»


همانا رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: چگونه خواهید بود هنگامى که یکى از شما پنج شنبه شب، خود را براى جمعه آماده کند؟ همچنان که یهودیان خود را از جمعه شب، براى شنبه آماده مى کردند؟


امام صادق(علیه السلام) فرمود

«إنّ علیّاً(علیه السلام) نهى أن یُشربَ الدّواءُ یومَ الخمیسِ، مخافةَ أن یُضْعِفَ عنِ الجمعةِ». 
على(علیه السلام) نهى فرمود از این که روز پنج شنبه دارو خورده شود، از بیم آن که موجب ناتوانى آنان گردیده و نتوانند در نماز جمعه شرکت کنند.


قال ابو جعفر(علیه السلام): «واللهِ لَقَدْ بلغنی أنَ أصحابَ النبیِّ(صلى الله علیه وآله) کانوا یتجهزّون للجمعةِ یوم الخمیسِ لانّه یومٌ مضیّقٌ على المسلمینَ». 


امام باقر(علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند به من خبر رسیده است که اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیوسته از روز پنج شنبه براى جمعه ـ و اعمال روز جمعه ـ آماده مى شدند، زیرا روز جمعه، روزى محدود و فشرده براى مسلمانان است.


یعنى زمان محدود و اعمال آن فراوان است.

سیاست هاى تشویقى

مرحوم قطب راوندى در کتاب " لب اللباب " حدیثى نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
«اشتروا لصبیانِکُمُ اللحمَ، وذکِّروهُمْ یومَ الجمعةِ»


براى کودکان خود گوشت خریدارى کنید، و روز جمعه را به آنان یاد آور شوید
امام على بن موسى الرّضا(علیه السلام) نیز فرمود:

«اطرِفوا أهالیکم فی کلِّ جمعة بشیء من الفاکهةِ والّلحمِ، حتّى یَفرحوا بالجمعةِ»


در هر جمعه براى خانواده خویش مقدارى میوه و گوشت فراهم سازید تا به آمدن جمعه خوشحال گردند.


در زمینه خرید میوه براى خانواده، روایت دیگرى را با همین عبارات، امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدران بزرگوارشان، از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل فرموده اند.

 

روایات فوق بیانگر این نکته مهم است که مسلمانان باید فرزندان خود را از کودکى با اهمیّت روز جمعه و اعمال آن که نماز جمعه نیز یکى از مهمترین آنهاست،آشنا ساخته، به انجام آن کارها تشویق و ترغیب شان نمایند. طبیعى است که چون درگذسته درآمدها محدود و زندگى مردم با سختى و مشقت همراه بوده، ایجاد رفاه نسبى و گشایش در زندگى، وسیله اى مناسب براى تشویق مردم براى شرکت در اجتماعات و انجام فرایض دینى بوده است.


آداب رفتن به نماز جمعه

عن هشام بن الحکم، قال ابوعبدالله(علیه السلام): 
«لِیتزیّنْ أحدُکُمْ یومَ الجمعةِ، یَغتسلْ، وَیتطیّبْ ویُسرِّحْ لِحْیَتَهُ، ویَلْبَسْ أنظفَ ثیابِهِ، ولْیتهیّأْ للجمعةِ، ولْیکُنْ علیه فی ذلک الیومِ السکینةُ والوقارُ، ولْیُحْسِنْ عبادةَ ربِّهِ، ولْیَفْعَلِ الخیرَ ما استطاعَ، فإنّ اللهَ یطلعُ على «أهل» الأرضِ لیُضَاعِفَ الحَسَناتِ»


هشام بن حکم گفت: امام صادق(علیه السلام) فرمود: 
باید هریک از شما در روز جمعه زینت برگیرد، غسل کند، خود را معطر و خوشبو کند، ریش خویش را شانه زند، تمیزترین لباس هایش را بپوشد، و براى نماز جمعه آماده شود، و براوست که در این روز آرام و متین باشد، خداى را نیکو پرستش کند، و هر چه مى تواند کار خیر انجام دهد، همانا خداوند بر اهل زمین و اعمال آنان آگاهى داشته، کارهاى شایسته مردم را دو چندان پاداش مى دهد. 


امام صادق(علیه السلام) در روایتى دیگر در تفسیر فرموده خداوند:
««خُذُوا زینَتَکم عندَ کُلِّ مَسْجد»


قال فی العیدین والجمعة». 
مراد از برگرفتن زینت در هر مسجد، در عید فطرو قربان و جمعه است.


از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که بر منبر مى فرمود: 
«مَنْ جاءَ منکم الجمعةُ فلْیغْتَسِلْ»


هر کدام از شما که در نمازجمعة شرکت مى کند، باید غسل کند.
ابى سعید خُدْرى گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«من اغْتسلَ یومَ الجُمُعَةِ، واستاک، وَمسَّ من طیب اِن کان عنده، ولبس من أحْسَنِ ثیابِه، ثمّ خرجَ حتّى یأتیَ المسجدَ، فلَمْ یتخَطَّ رِقابَ النّاسِ، حتّى رَکَعَ ما شاء أن یَرْکعَ، ثمّ أنْصتَ إذا خَرَجَ الإمامُ، فلم یتکَلَّمْ حَتى یَفْرُغَ مِنْ صَلاتِه، کانَتْ کفَّارَةً لِما بَیْنَها وَبَیْنَ الجُمُعةِ الّتی قَبْلَها».

 

هر کس روز جمعه غسل کرده، مسواک بزند، و از عطر اگر دارد استفاده نماید، و بهترین لباس هایش را بپوشد، سپس از منزل بیرون آمده به مسجد در آید، و از روى گردن مردم عبور نکند، سپس هنگامى که امام جمعه، خطبه آغاز کرد، سکوت کند، و سخن نگوید تا نماز را به پایان برساند، سبب آمرزش گناهان او از آن جمعه، تا جمعه قبل از آن خواهد شد.


گروهى از مردم عراق به ابن عباس گفتند، آیا شما غسل روز جمعه را واجب مى دانى ؟ گفت: نه لیکن آن که غسل کند بهتر و پاکیزه تر است، و اگر غسل نکند بر او واجب نیست، سپس گفت: 
من به زودى خواهم گفت که غسل از چه زمانى شروع شد، آن روزها مردم در سختى بوده، زیاد تلاش مى کردند، لباس هاى پشمى مى پوشیدند و با کشیدن بار بر دوش کار مى کردند، مسجد آنان به نام عریش نیز تنگ و سقف آن کوتاه بود، یک روز رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در هواى گرم به مسجد آمد، و به دلیل پوشیدن لباس هاى پشمى مردم عرق کرده، بوى آن دیگران را آزار مى داد، پس وقتى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آن بو را احساس کرد فرمود: مردم وقتى چنین روزى ـ یعنى روز جمعه ـ فرا مى رسد غسل کنید، و از بهترین روغن و عطرى که به آن دسترسى دارید استفاده کرده، خود را خوشبو کنید.


سپس خداوند خیر و خوبى را بر مردم نازل فرمود، و آنان لباس هاى غیر پشمى پوشیدند، کار آنان کمتر شد، مسجدشان توسعه یافت و دیگر مانند گذشته بوى عرق بعضى، دیگران را آزار نمى داد. 
انس بن مالک گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«مَنْ قَلَّمَ أظافیرَهُ یومَ الجُمُعَةِ، وَأخَذَ مِن شارِبهِ واستاکَ، وأفرَغَ عَلى رأسِهِ مِنَ الماءِ حِینَ یَرُوحُ اِلَى الجُمعةِ، شیَّعَهُ سبعونَ ألفَ مَلَک کُلُّهُمْ یَستغفرونَ لَهُ، ویَشفعونَ لَهُ»


کسى که روز جمعه ناخن خویش را کوتاه کند، و قدرى از موى روى لب را بزند، و مسواک کند، و هنگام رفتن به سوى نماز جمعه بر سر خویش قدرى آب بریزد ـ کنایه از آن که غسل کند ـ هفتاد هزار فرشته او را تا محل نماز جمعه همراهى کرده، براى وى استغفار نموده، او را شفاعت کنند.


نام نویسى فرشتگان

اباذر غفارى گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
هنگامى که روز جمعه فرا رسد، خداوند متعال فرشتگان را در حالى که قلم هایى از طلا و کاغذهایى از نقره در دست دارند بهزمین مى فرستد، پس آنان آمده و در مساجد مى ایستند و نام کسانى را که به مسجد مى آیند به ترتیب مى نویسند اوّلى، پس از او و... پس آن گاه که نام هفتاد نفر از آنان را نوشتند فرشتگان گویند: این ها به تعداد هفتاد نفرى که موسى از امّت خویش آنان را برگزید.


سپس در بین صفوف نمازگزاران به حرکت در آمده، به جستجوى کسانى مى پردازند که در نماز جمعه نیستند. سپس مى گویند: فلانى کجاست ؟ به آنان گفته مى شود: «هو مریض» او بیمار است. فرشتگان مى گویند: بار خدایا او را شفا ده تا نماز جمعه را به پاى دارد. 


مى گویند: فلانى کجاست ؟ گفته مى شود: به مسافرت رفته است. فرشتگان مى گویند بار خدایا او را سالم بازگردان بدرستى که او یار و همنشین جمعه است. 


فلانى کجاست ؟ مى گویند: از دار دنیا رفت. فرشتگان مى گویند: بار خدایا او را ببخشاى همانا او نماز جمعه اقامه مى کرد. 
مرحوم شهید ثانى در رساله " اکمال الجمعه " خود حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: هنگامى که روز جمعه فرا رسد فرشتگان بر هر درى از درهاى مساجد حضور یافته، اسامى نمازگزاران جمعه را به ترتیب مى نویسند، اوّل، پساز او... پس آن هنگام که امام «جمعه بر منبر نشست] دفاتر را بسته، مى آیند در صفوف نمازگزاران مى نشینند و ذکر [یعنى خطبه ه» را گوش مى دهند. 


اگر سؤال شود که این نام نویسى ها چه سودى براى نمازگزاران دارد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در حدیثى دیگر آن را پاسخ داده اند:
قال(صلى الله علیه وآله): «یجلِسُ الناسُ من اللهِ یومَ القیامةِ على قدرِ رواحِهِمْ إلى الجمعاتِ، الأوّلُ والثانی والثالثُ». قوله من الله: أی من کرامته ونحوها. 


نزدیک بودن مردم به خداوند در روز قیامت، به اندازه دفعاتى است که آنان در نماز جمعه ها شرکت داشته اند، اوّل، دوّم و سوّم...

امام صادق(علیه السلام) نیز فرمود
«... إنّکم لتتسابقونَ إلى الجنّةِ على قدرِ سبقکِم إلى الجمعةِ»


همانا شما براى ورود به بهشت بر یکدیگر پیشى مى گیرید به مقدارى که براى رفتن به طرف نماز جمعه از دیگران سبقت گرفته بودید. 


بنابراین، آن کسان که پیش از دیگران خود را به محل برگزارى نماز جمعه برسانند، روز قیامت و در بهشت به خدا نزدیکتر، و از نعمتهاى الهى بهره مندترند.

 

تعطیل عمومى

رسول خدا فرمود

«إذا أذّن المؤذِّنُ یومَ الجُمعةِ حَرُمَ العَمَلُ»

هنگامى که مؤذن، روز جمعه أذان بگوید ـ و مردم را به سوى نماز جمعه فرابخواند ـ کار کردن حرام گردد.


در سوره جمعه خطاب به مؤمنان آمده است:

}یا أیها الذین آمنو إذا نودی للصلاة من یوم الجمعةِ فاسعوا إلى ذکرِ اللهِ وَذَرُوا البَیْعَ، ذلکم خیرٌ لکم إن کنتم تعلمونَ، فإذا قُضَیَت الصلاةُ فانتشروا فی الأرضِ وابتغوا مِنْ فضلِ اللهِ واذکر کثیراً لعلّکم تُفْلحونَ .


اى کسانى که ایمان آورده اید، هنگامى که براى نماز جمعه در روز جمعه ندا داده شد به سوى یاد خدا بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید این براى شما بهتر است اگر که شما بدانید، پس هنگامى که نماز به پایان رسد روى زمین پراکنده و متفرق شده، از فضل خدا بهره گیرید شاید شما رستگار گردید.


تعبیر و «ذروا البیع» دستور صریح خداوند است که هنگام نماز جمعه، لازم است مردم کسب و کار خود را تعطیل نموده، در نماز جمعه شرکت کنند. 


بسیارى از فقیهان معتقدند: پس از آن که أذان گفته شد و مردم براى نماز جمعه دعوت شدند، خرید و فروش حرام است، و مرحوم علاّمه بر این مطلب ادّعاى اجماع کرده اند.


همه به سوى نماز جمعه

توصیه روایات به مسلمانان این است که هنگامرفتن به نمازجماعت با آرامش و وقار راه رفته، عجله نکنند و ندوند.


قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «إذا اُقیمتِ الصلاةُ، فلا تأتوها وأنتم تَسْعَوْنَ، وأْتوها وأنتم تمشُوْنَ وعلیکُمُ السکینةُ، فما أدرکتم فصلُّوا، وما فاتکم فأتِمُّوا»


هنگامى که نماز به پا شد، پس با عجله و شتاب به طرف آن نروید، بلکه آرام و متین حرکت کنید پس اگر نماز ردرک کردید، نماز مى خوانید، و اگر مقدارى از نماز خوانده شد، پس آن را به پایان برید و مقدار باقیمانده را خود به صورت فرادى مى خوانید.


لیکن در رابطه با نماز جمعه خداوند در قرآن کریم ازمردم خواسته است تا پس از شنیدن أذان نماز جمعه، بشتاب و به سرعت به طرف نماز جمعه حرکت کنند تا در نتیجهاز آغاز خطبه ها، در محل برگزارى نماز جمعه حاضر و ازآن جا که خطبه ها نیز جزئى از نماز است، تمامى آن را درک نمایند.
یا أیها الذینَ آمنو إذا نودی للصلاةِ مِنْ یومِ الجمعةِ فاسعوا إلى ذکرِ اللهِ .
اى کسانى که ایمان آورده اید، هنگامى که براى نماز در روز جمعه ندا داده شد پس بشتابید به سوى یاد خدا...


امام باقر(علیه السلام) نیز در روایتى به این نکته تصریح فرموده اند:
«ثلاثةٌ لا یُسَلَّمون: الماشی إلى الجمعة، والماشی خلفَ جنازة، وفی بیتِ الحمّامِ»


به سه کس سلام داده نشود: آن که به سوى نماز جمعه رود، آن که به دنبال جنازه در حرکت است ، و در میان حمام گرم ـ یعنى کسانى که در این سه حالت قرار دارند به آنان سلام نکنید ـ . 


زیبایى بحث آن جا مشخص مى شود که بدانیم در صدر اسلام مسلمانان وقتى با یکدیگر دیدار مى کردند، ایستاده و مصافحه و یا معانقه مى کردند و یا محل سجده را درپیشانى یکدیگر مى بوسیدند و طبیعى است که اگر آن کسکه به سوى نماز جمعه در حرکت است بخواهد هر از چند قدمى ایستاده با برادران ایمانى خود احوالپرسى کند وقت نمازگذشته و از فضیلت درک خطبه ها محروم مى ماند لذا توصیه شده به کسى که به طرف نماز جمعه در حرکت است در این حالت سلام نکنید.


امام مجتبى(علیه السلام) فرمود

«إذا لَقِیَ أحدُکُمْ أخاه فلْیُقَبِّلْ موضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ»


هنگامى که یکى از شما با برادر دینى خود برخورد کرده، دیدار نماید، پس محل نور از پیشانى او را ببوسد ـ یعنى محل سجده را ـ .


بنابراین، آن گاه که مؤذن مردم را براى شرکت در نماز جمعه فرا مى خواند، با عجله و به سرعت به سوى میعادگاه هاى نماز جمعه باید شتافت تا از برکات ارزشمند این نماز عبادى سیاسى بهره گرفت.


نماز جمعه بانوان

جابر جعفى گوید: از امام باقر(علیه السلام) شنیدم که مى فرمود: 
بر زنان أذان و اقامه و نماز جمعه و جماعت واجب نیستامّا در روایتى دیگر على بن ابیطالب(علیه السلام) فرمود:


«إذا شَهِدَتِ المَرأَةُ والعَبْدُ الجُمَعَةَ، أجزأتْ عنهما مِنْ صَلاةِ الظُّهرِ»
اگر زن در نماز جمعه حضور یافت، نیاز به خواندن نماز ظهر ندارد، و نماز جمعه به جاى نمازظهر او را کفایت مى کند.


همچنین بانوان در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در نماز جمعه آن حضرت شرکت جسته، با ایشان نماز مى گزاردند:


عن الحسن قال: «کُنّ نساءُ المهاجرین، یُصَلِّینَ الجُمُعَةَ مع رسولِ اللهِ(صلى الله علیه وآله) ثمّ یَحتَسِبْنَ بِها مِنَ الظُّهْرِ». 


زنان مهاجران با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نماز جمعه مى خواندند و به جاى نماز ظهرِ آنان به حساب مى آمد.


در حدیثى دیگر با همین سند آمده است که: زنان ـ نه فقط زنان مهاجران ـ با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ـ نماز جمعه مى خواندند و به آنان گفته مى شد «براى جلوگیرى از تحریک مردان» از بوى خوش استفاده نکنند.


روستائیان و نماز جمعه

عن محمد بن مسلم عن أحدهما(علیه السلام) قال: 
«سألته عن أناس فی قریة هل یصلُّونَ الجمعةَ جماعةً؟ قال: «نعم ویصلّون أربعاً إذا لم یکن مَن یخطُبُ»


محدبن مسلم از امام باقر یا امام صادق(علیهم السلام) مى پرسد: مردمى که در روستا زندگى مى کنند آیا نماز جمعه را به جماعت بخوانند ؟ امام پاسخ فرمودند: آرى، و اگر کسى نباشد که براى آنان خطبه بخواند چهار رکعت نماز ظهر بخوانند.


همین ممضمون را فضل بن عبدالملک در روایتى دیگر از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است. 
ابن عمر نیز گفته است: «إنّ اَهلَ قُبا کانوا یُجَمِّعُونَ مع رسولِ اللهِ(صلى الله علیه وآله) یومَ الجمعةِ». 


اهالى دهکده قبا روزهاى جمعه با رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نماز جمعه مى خواندند.

اُمّ عبدالله دَوْسیّه گفت

سَمِعْتُ رسولَ الله(صلى الله علیه وآله) یَقُول: «الجُمُعَةُ واجِبَةٌ على اَهْلِ کُلِّ قَرْیَة وإنْ لم یَکُونُوا اِلاّ ثلاثَةً، رابِعُهُمْ اِمامُهُمْ»


از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: 
نماز جمعه بر اهالى هر روستا واجب است، اگر چه بیش از سه نفر نباشند و چهارمین آنان امام ایشان باشد.


امام صادق(علیه السلام) فرمود

«یجتمع القومُ یوم الجمعةِ إذا کانوا خمسةً فصاعداً، وإن کانُوا أقلّ من خمسة (لم یجتمعوا)». 
مردم در روز جمعه اگر پنج نفر و بیشتر بودند نماز جمعه بخوانند، و اگر از پنج نفر کمتر بودند، نماز جمعه نخوانند.


لازم به تذکر است: در رابطه با عدد افرادى که نماز جمعه با آنان منعقد مى شود اختلاف نظر وجود دارد; برخى حدّاقل را چهار نفر، و بسیارى حداقلّ افراد را پنج نفر ذکر کرده اند که چون در این نوشتار به دنبال بیان نظریه فقها نیستیم از ذکر اقوال خوددارى مى شود.


کارگران و نماز جمعه

قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): 
«مَن اسْتَأجَرَ أجیراً فَلا یَحْبِسْهُ عَنِ الجُمْعَةِ فیأثِمَ، وإنْ لم یَحْبِسْهُ عَنِ الجُمْعةِ اشترکا فی الأجْرِ»
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
کسى که کارگرى را براى انجام کارى به کار مى گیرد، پس نباید او را از رفتن به نماز جمعه باز دارد که اگر چنین کند گناه خواهد کرد. و اگر او را از رفتن به نماز جمعه باز نداشت، در ثواب نماز او شریک مى گردد.


زندانیان در نماز جمعه

امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدر بزرگوارشان، فرموده اند:
«إنّ علیاً(علیه السلام) کانَ یُخرِجُ أهلَ السجونِ من الحبسِ فی دَین أو تُهمة، إلى الجمعةِ فیشهدونَها، ویضمِنُهُمْ الأولیاءُ حتّى یرُدُّونَهم». 


روش على بن ابى طالب(علیه السلام) این بود: زندانیانى را که به دلیل قرض و یا تهمت، زندانى شده بودند، با ضمانت اولیاء آنان مبنى بر اینکه آنها را پس از نماز جمعه باز گردانند، از زندان آزاد مى ساخت، و در نتیجه زندانیان در نماز جمعه شرکت مى جستند.


در حدیثى دیگر با همین سند نقل شده: که على(علیه السلام)فاسقان و بدکاران زندانى را براى شرکت در نماز جمعه از زندان آزاد ساخته، لیکن دستور مى داد، کاملا مراقب آنان باشند.


کیفر مخالفت با نماز جمعه

عن على(علیه السلام) قال: «ثلاثةٌ إن أنتم خالفتم فیهنّ أئمَّتَکم هلکتم: جُمعتُکُمْ، وجهادُ عدوِّکمْ ومناسکُکُمْ».

على(علیه السلام) فرمود:

سه چیز است که اگر شما در آنها با پیشوایان خود مخالفت کنید نابود مى شوید: 


1 ـ نماز جمعه 


2 ـ جهاد با دشمن 


3 ـ مناسک حج


رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به قومى که از شرکت در نماز جمعه خوددارى مى کردند فرمود: 
«لقد هَمَمْتُ أنْ آمُرَ فِتیانی أن یَجْمَعُوا حِزَماً مِنْ حَطَب ثُمّ أَنْطَلِقَ، فاُحَرِّقَ عَلى قوم بُیُوتَهُمْ، لا یَشْهَدُون الجمعةَ»


به تحقیق تصمیم گرفتم به جوانان خود امر کنم تا پشته هایى از هیزم گرد آورند سپس کنار خانه کسانى که در نماز جمعه حاضر نمى شوند فرو ریخته، آن جا را به آتش بسوزانم.


در حدیثى دیگر آمده است: نمازى که تصمیم داشت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به خاطر ترک آن خانه هاى متخلفان را بسوزاند، نماز جمعه بود ...


تذکر این نکته ضرورى است: گرچه پیامبر چنین اقدامى را انجام نداد لیکن این عکس العمل تند، بیانگر اهتمام آن حضرت به برگزارى هرچه بهتر و باشکوهتر نماز عبادى سیاسى جمعه بوده است. 
مرحوم شهید ثانى نیز از قول معصوم(علیه السلام) این چنین نقل کرده است:

و قال(علیه السلام)

«لَینتهِیَنَّ أقوامٌ من وَدْعِهِم الجمعاتِ أو لَیَخْتِمَنَّ على قُلوبِهِمْ ثمّ لیکونَنَّ من الغافلینَ».

معصوم(علیه السلام) فرمود:

باید اقوام و گروه هاى مختلف مردم، از شرکت نکردن در نمازهاى جمعه باز داشته شوند و گرنه خداوند بر دل هاى آنان مهر زده و در شمار غافلان قرار خواهند گرفت.


تقسیم بندى نمازگزاران

عن على(علیه السلام) أنّه قال: 
«الناسُ فی إتیانِ الجمعةِ ثلاثَةُ رجال: رجلٌ حَضَرَ الجمعةَ للّغْوِ والمِراءِ، فذلک حَظُّهُ منها، ورجلٌ جاءَ والإمامُ یخطِبُ، فصلّى فإنْ شاءُ اللهُ أعطاهُ وإن شاء حرمه، ورجلٌ حَضرَ قبلَ خروجِ الإمامِ فصلّى ما قضى له، ثمّ جلس فی إنصات وسکون حتّى خَرَجَ الإمامُ، إلى أن قُضِیَتْ، فهی کفّارة لما بینها وبین الجمعةِ الّتی تلیها، وزیادة ثلاثة أیّام وذلک، لانّ الله یقول: }مَنْ جاءَ بالحسنةِ فَلَهُ عَشْرُ أمْثالها{».
مردم در برگزارى نماز جمعه سه گروه اند: 
1 ـ مردى که براى بیهوده گویى و نزاع و ستیز در نماز جمعه حاضر شود پس بهره او از نماز جمعه همان درگیرى و نزاع است. 


2 ـ مردى که در نماز جمعه حاضر مى شود هنگامى که امام جمعه مشغول خطبه خواندن است، سپس نماز مى گزارد، چنین آدمى را خداوند اگر خواست ثوابى عطا کند و اگر خواست او را از ثواب محروم گرداند. 


3 ـ مردى که قبل از آمدن امام جمعه، در محل نماز جمعه حضور یافته، نمازى که از او قضا شده را بخواند، سپس در کمال آرامى و سکوت بنشیند تا امام جمعه آمده و با او نماز را به پایان برد، این کار وى کفّاره گناهان او از این جمعه تا جمعه آینده به اضافه سه روز دیگر ـ یعنى جمعاً ده روز ـ خواهد بود، و این بدان جهت است که خداوند مى فرماید: 


هر کس یک حسنه انجام دهد، ده برابر پاداش نصیب او شود.


حضور بموقع در نماز جمعه

عن أبی ذر الغفاری قال: قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): 
«إذا کان یومُ الجمعةِ، أَرسلَ الله تعالى ملائکةً معهم أقلامٌ من ذهب، وصحفٌ من فضة، فیأتونَ ویقفونَ ببابِ المسجدِ، ویکتبون أسامیَ الّذینَ یأتونَ إلى المسجدِ الأوّلَ فالأوّلَ، فإذا کتبوا سبعینَ منهم قالوا: هؤلاءِ بعددِ السبعینَ الّذینَ اختارهمموسى(علیه السلام) من اُمّتِهِ، ثمّ یتخلّلونَ فی الصفوفِ، ویتفقّدونَ الّذینَ لم یحضروا، فیقولون: أینَ فلانٌ؟ قیل لهم: هو مریضٌ، فیقولونَ: اللهُمّ اشفه حتّى یقیمَ صلاةَ الجمعةِ، ویقولونَ الملائکةُ: أین فلان؟ قیل لهم ذهبَ إلى السَّفَرِ فتقولُ الملائِکةُ: اللّهُمَّ ردّه سالماً فإنّهُ صاحبُ الجمعةِ، أین فلان؟ فیقولون مات، فیقولون: اللهم اغفِرْ له فإنّه کان یقیمُ الجمعَة».


رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
چون روز جمعه فرا رسد، خداوند فرشتگانى را که قلم هایى از طلا و کاغذهایى از نقره همراه خود دارند گسیل داشته، مى آیند و در ورودى مسجد مى ایستند و نام مردم رابه ترتیب ورود آنان، اوّل، دوم... مى نویسند، پس هنگامى که عدد آنان به هفتاد نفر برسد گویند: 


اینها به تعداد هفتاد نفرى هستند که حضرت موسى(علیه السلام) از اُمّت خود برگزید. سپس به میان صف نمازگزاران رفته و از احوال آنان که در نماز جمعه نیامده اند جویا مى شوند ، پس مى گویند: فلانى کجاست ؟ گفته مى شود: او بیمار است مى گویند: بار خدایا شفایش بخش تا نماز جمعه را به پا دارد و اقامه کند، مى گویند فلانى کجاست ؟ پاسخ داده مى شود: به مسافرت رفته است، فرشتگان مى گویند: بار پروردگارا به سلامت باز گردانش، که او یار نماز جمعه است. فلانى کجاست ؟ مى گویند: مُرد، فرشتگان گویند: پروردگارا او را ببخشاى و از گناهانش بگذر، همانا او پیوسته نماز جمعه را اقامه مى کرد.


در حدیثى دیگر از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود:
«إذا کانَ یومُ الجمعةِ، کان على کل باب من أبوابِ المسجدِ ملائکةٌ، یکتبونَ الأوّلَ فالأوّلَ، فإذا جلسَ الإمامُ طَوَوُا الصّحفَ وجاءوا یستمعونَ الذّکرَ»


هنگامى که روز جمعه فرا رسد، فرشتگانى بر هر درى از درهاى مسجد مى ایستند، و نام افرادى را که به مسجد وارد مى شوند به ترتیب اوّل، دوم... مى نویسند.پس آنگاه که امام جمعه در جایگاه نماز جمعه قرار گرفت کاغذها را بسته، مى نشینند و به خطبه ها گوش مى کنند.


ابى هریره نیز از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود:
«إنّ الملائکةَ على أبوابِ المساجدِ، یکتبونَ النّاسَ على منازِلِهمْ: جاء فلانٌ من ساعةِ کذا وکذا، وجاء فلانٌ من ساعةِ کذا وکذا، جاء فلانٌ والإمامُ یخطُبُ، جاء فلانٌ فأَدرکَ الصلاةَ ولم یُدرکِ الخُطبةَ»


همانا فرشتگان ـ روز جمعه ـ بر درهاى مساجد مى ایستند، و بر اساس زمان ورود نمازگزاران نام آنان را مى نویسند، فلانى از ساعت چند و چند آمد، فلان موقعى آمد که امام جمعه خطبه مى خواند، فلانى آمد و نماز جمعه را درک کرد لیکن به خطبه ها نرسیده.


اگر بپرسند که این نام نویسى چه سودى دارد، این روایت به این پرسش پاسخ مى دهد:
قال(صلى الله علیه وآله): «یجلِسُ الناسُ مِنَ اللهِ یومَ القیامةِ على قدرِ رَوَاحِهِمْ إلى الجُمُعاتِ، الأوّلُ والثانی والثالث»


رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
نزدیکى مردم به ـ کرامت و عنایت ـ پروردگار در روز قیامت، بر اساس تعداد شرکت آنان در نماز جمعه محاسبه مى شود، اوّل، دوم، سوم....


کیفیت نماز جمعه

سماعه از یاران امام صادق(علیه السلام) گوید که آن حضرت فرمود:
«ینبغی للإمامِ الّذی یخطُبُ النّاسَ یومَ الجمعةِ أن یلبسَ عِمامةً فی الشِّتاءِ والصَّیف، ویَتردَّى ببرد یَمَنّیٍّ أو عَدَنیٍّ ویَخْطِبُ وهو قائمٌ یحَمْدِ الله ویُثْنی علیه « ثمّ یوصی بتقوى اللهِ ثمّ یقرأُ سورةً من القرآنِ قصیرةً ثمّ یجلِسُ، ثمّ یقومْ فَیَحْمَدُ الله ویُثْنى علیه» ویصلّی على محمد(صلى الله علیه وآله) و على أئِمّةِ المسلمینَ ویستغفرَ للمؤمنینَ والمؤمناتِ فإذا فَرَغَ من هذا أقامَ المؤذّنُ فصلّى بالنّاسِ رَکعتین یَقرأُ فی الاُولى بسورةِ الجمعةِ، وفی الثانیةِ بسورة المنافقینَ».


سزاوار است امامى که روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند، در تابستان و زمستان عمامه بر سر بپیچد، و «عباى» بافته یمنى یا عدنى بر دوش بیاندازد و در حال ایستاده خطبه بخواند آن گاه حمد و ثناى الهى را بجاى آورده، سپس مردم را به تقوى سفارش نموده، و پس از آن سوره کوچکى از قرآن بخواند و سپس بنشیند. آنگاه برخواسته حمد و ثناى الهى گوید و بر محمد(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان مسلمانان درود فرستاده، و براى مردان مؤمن و زنان با ایمان آمرزش بجوید و پس از آن که خطبه را به پایان رساند، مؤذن اقامه گوید و امام جمعه با مردم دو رکعت نماز مى گزارد و در رکعت اوّل سوره جمعه و در رکعت دوم سوره منافقون را قرائت کند. 


از روایات اهل بیت عصمت و طهارت چنین فهمیده مى شود که خطیب جمعه تا مى تواند نباید در رکعت اوّل خواندن سوره جمعه و در رکعت دوم سوره منافقین را ترک کند مگر آن کهفرصت کم بوده و به دلیل خاصّى ناچار شود زودتر نماز جمعه را به پایان برد. 


عبدالله بن سنان گوید: شنیدم که امام صادق(علیه السلام) در مورد نماز جمعه مى فرمود:

«لا بأسَ أنْ تَقْرأَ فیها بغیرِ الجمعةِ والمنافقینَ إذا کُنتَ مُسْتَعْجِلا»


مانعى ندارد که در نماز جمعه در حالى که عجله دارى سوره دیگرى غیر از سوره جمعه و منافقین را تلاوت کنى.


در روایتى دیگر سماعه گوید: از امام صادق(علیه السلام) در رابطه با قنوت در نماز جمعه سئوال کردم فرمود:
«أمّا الإمامُ فعلیهِ القنوتُ فی الرَّکعةِ الاُولى بَعد ما یَفْرَغُ من القِراءةِ قبل أن یَرکعَ، وفی الثانیةِ بعد ما یرفعُ رأسَهُ من الرُّکوعِ قَبل السّجودِ، وإنّما صلاةُ الجمعةِ معَ الإمامِ رکعتان; فمن صلّى من غیر إمام وحدَهُ فهی أربعُ رکعات بمنزلةِ الظهرِ، فمن شاءَ قَنَتَ فی الرَّکعةِ الثانیةِ قبلَ أنْ یرکَعَ، وإنْ شاءَ لم یقنُتْ وذلک إذا صلّى وحده»


امّا بر امام جمعه است که در رکعت اوّل پس از آن که خواندن سوره را به پایان رساند و قبل از آن که به رکوع رود قنوت بخواند و در رکعت دوم پس از آن که از رکوع سر بر داشت و قبل ازآن که به سجده رود قنوت بخواند و همانا خواندن نماز جمعه با امام دو رکعت است پس کسى که بدون امام و به تنهایى نماز بگزارد پس او چهار رکعت به عنوان نماز ظهر مى خواند و اگر خواست در رکعت دوم و قبل از رکوع قنوت مى خواند و اگر خواست قنوت نمى خواند و این وقتى است که به تنهایى نماز مى خواند.


منظّم بودن صفوف نماز جمعه

مسلمانان با نظم در صفوف یک نوع آرایش نظامى را در دید دیگران به نمایش مى گذارند.


عن ابى بصیر قال: سمعت ابا عبدالله(علیه السلام) یقول: 
«إنّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) قال: یا أیَّها النّاسُ أقیموا صُفُوفَکم وامسحوا به مناکِبَکُمْ لِئلاّ یَکوُنَ فیکُمْ خَلَلٌ، ولا تُخالِفُوا فَیُخالِفُ اللهُ بین قلوبِکُمْ، اَلا واِنّی اَراکُمْ مِن خَلْفی». 


ابو بصیر گوید: شنیدم که امام صادق(علیه السلام) مى فرمود: 
همانا رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: اى مردم صفوف خود را منظم و مساوى کنید و دوش به دوش یکدیگر بایستید تا بین شما فاصله و جدایى نیفتد، و نامرتّب نباشید که خداوند دل هاى شما را از یکدیگر دور گرداند و بدانید که من شما را از پشت سر مى بینم. ـ یعنى متوجه منظم بودن و نامرتّب بودن صفوف شما هستم ـ .


عن علّى(علیه السلام) أنّه قال: «سُدّوا فُرَجَ الصّفوفِ، مَنِ استطاعَ أن یُتمَّ الصفَّ الأوّلَ والّذی یلیهِ، فلْیفعلْ، فإنّ ذلک أحَبُّ إلى نَبِیّکم، وأتِمّوا الصُّفوفَ، فإنّ الله وَملائکتهُ یصلُّونَ على الّذین یُتِمّونَ الصُّفُوفَ»


على(علیه السلام) فرمود: فضاى خالى بین صف ها را پر کنید، کسى که مى تواند صف اوّل را کامل کند و یا صف نزدیک به آن را پس چنین کند، پس همانا خدا و فرشتگان او بر کسانى که صف ها را کامل مى کنند درود مى فرستند.


و در روایتى دیگر على(علیه السلام) فرمود: 

قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «صُفُّوا صُفُوفَکم و حاذُوا بَیْنَ صَفْحَاتِکُمْ»
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: صفوف خود را راست و منظم کنید و پهلو به پهلوى یکدیگر بایستید. 


البته این همه تأکید نباید سبب شود تا نمازگزاران از روى دوش دیگران عبور کرده، مردم را به زحمت بیاندازند.


على(علیه السلام) فرمود
«لأن أجلسُ عن الجمعةِ اَحَبّ اِلَیّ من أن أقعد حتّى إذا جلس الإمام جئتُ اتخطّى رِقابَ الناسِ»
اگر از نماز جمعه باز بمانم نزد من بهتر از آن است که بنشینم تا هنگامى که امام ـ بر منبر ـ نشست، آمده و از روى گردن مردم عبور کنم.


و در روایتى دیگر على(علیه السلام) فرمود: ...
هنگامى که امام ـ براى نماز جمعه ـ خارج گردید پس هیچ کس نباید از روى گردن مردم گام بردارد و عبور کند، بلکه باید هر کجا ممکن است بنشیند مگر آن که در درهاى ورودى نشسته و مانع ورود مردم به فضاهاى باز شود که در چنین صورتى مانعى نیست که از روى دوش دیگران عبور کند.
لازمه عمل به چنین دستورى آن است کسانى که به محلّ نماز جمعه وارد مى شوند از همان ابتدا به ترتیب صفوف را پر کرده، جاى خالى باقى نگذارند، تا کسانى که پس از این به محل برگزارى نماز جمعه وارد مى شوند دچار مشکل نشده، ناچار نشوند از روى دوش دیگران عبور کنند.


دو خطبه به جاى دو رکعت

امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«لا جُمعةَ اِلاّ بِخُطبة، وإنّما جُعِلَتْ رَکعتینِ لمکانِ الخُطبتینِ»
نماز جمعه نمى شود مگر به وسیله خطبه، و همانا نماز جمعه را دو رکعت قرار داده اند به دلیل جایگزینى دو خطبه.


و در روایتى دیگر فرمود

«إنّما جُعِلَتِ الخُطبةُ، عِوَضاً عنِ الرّکعتین اللّتینَ أُسقِطَتَا مِنْ صلاةِ الظُّهرِ، فهی کالصلاةِ لا یحلّ فیها إلاّ ما یحلّ فی الصلاةِ»


همانا خداوند براى نماز جمعه دو خطبه قرار داده است، به جاى دو رکعتى که از نمازظهر برداشته شده، پس خطبه ها همانند نماز هستند و روا نیست در آنها مگر آن چه انجام آن در نماز رواست.


نشستن به سوى خطیب جمعه

عن على(علیه السلام) أنه قال: «یَستقبِلُ الناسُ الإمامَ (عند الخُطبة) بوجوهِهِمْ، ویَصْغُوْنَ إلیه». 
على(علیه السلام) فرمود: به هنگام ایراد خطبه ها، مردم به صورت، به طرف امام جمعه مى نشینند و به او گوش فرا مى دهند.


همچنین آن حضرت فرمود

«لا کلامَ والإمامُ یخطُبُ یومَ الجُمُعَةِ ولا التفاتَ»
هنگامى که امام خطبه مى خواند در روز جمعه نباید سخن گفت، و نه به این طرف و آن طرف توجه نمود.


امام صادق(علیه السلام) از پدران بزرگوارشان(علیهم السلام) از على بن ابیطالب(علیه السلام) و ایشان از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: «کُلّ واعظ قَبْلَةٌ».

هر سخنگو و پند دهنده اى قبله است.


یعنى وقتى خطیب براى مردم خطبه مى خواند، همه باید به سوى او نشسته، وى را قبله خود قرار دهند. 


عدى بن ثابت از پدرش نقل کرده، که رسول خدا(صلى الله علیه وآله)هنگامى که بر منبر مى ایستاد یاران آن حضرت صورت هایشان را به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) گردانده، روبروى ایشان مى نشستند « و خطبه ها را گوش مى دادند ».

مؤمنان سکوت

محمد بن مسلم از امام صادق(علیه السلام) نقل کرد که فرمود:
«إذا خَطَبَ الإمامُ یومَ الجمعةِ فلا ینبغی لأحد أنْ یتکلَّمَ حتّى یفرُغَ الإمامُ مِن خُطْبَتِهِ، فإذا فَرَغَ الإمامُ مِنَ الخطبتینِ تکلّمَ ما بینَهُ وبین أن یُقام للصَّلاةِ»


هنگامى که امام روز جمعه خطبه مى خواند، بر هیچکس سزاوار نیست سخن بگوید تا آن که امام جمعه خطبه را به پایان برد، پس از آن که امام از دو خطبه فراغت یافت و پیش از اقامه نماز جمعه مى توان سخن گفت.


امام صادق(علیه السلام) فرمود

«نهى رسولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) عن الکلامِ یومَ الجمعةِ والإمامُ یخطب، فمن فعل ذلک فقد لغى، وَمَنْ لَغَى فلا جمعةَ لهُ». 


رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از سخن گفتن روز جمعه در حالى که امام خطبه مى خواند نهى فرمود، پس کسى که چنین کند کار بیهوده کرده است، و کسى که کار بیهوده کند نماز جمعه براى او نیست.


امام صادق(علیه السلام) فرمود

«إذا قامَ الإمامُ یخطُبُ، فقد وجب على الناسِ الصَّمتَ»

هنگامى که امام جمعه ایستاده خطبه بخواند، پس بر مردم سکوت واجب است.


شهید ثانى در رساله جمعه خود به نقل از پیامبر(صلى الله علیه وآله)آورده است:
«مَنْ تکلّمَ یومَ الجمعةِ والإمامُ یخطُبُ، فهو کالحمارِ یحملُ أسفاراً»


کسى که روز جمعه و در حالى که امام خطبه مى خواند سخن گوید، همانند الاغى است که کتاب حمل مى کند ! 
حتى اگر کسى در جایى نشسته که صداى خطیب جمعه را خوب نمى شنود باز لازم است سکوت را رعایت کند.


قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «للمُنْصِتِ الذّی لا یسمعُ، کأجر المنصتِ الّذی یَسمعُ»
گوش دهنده اى که نمى شنود، مانندگوش کننده اى است که مى شنود.


همچنین مأمومین به هنگام ایراد خطبه ها نباید مشغول نماز مستحبى شده، و کار دیگرى انجام دهند. 


رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
«إذا دَخَلَ أحدُکُمُ المسجدَ والإمامُ على المنبرِ فلا صلاةَ ولا کلامَ حتّى یفرُغَ الإمامُ»
اگر یکى از شما به مسجد وارد شد در حالى امام جمعه مشغول خطبه خواندن است، پس نه نماز بخواند و نه سخن بگوید تا آن که امام خطبه ها را به پایان برد.


شیوه نشستن در نماز جمعه

روى عن النبی(صلى الله علیه وآله) النّهیُ عَنِ الاحتَباءِ وقتَ الخِطبة. 


مرحوم شهید ثانى در رساله جمعه خود گوید: از پیامبر(صلى الله علیه وآله)روایت شده که آن حضرت از نشستن به حالت«چمباتمه» هنگام ایراد خطبه نماز جمعه نهى فرموده است. 


مرحوم طریحى در مجمع البحرین «احتباء» را اینگونه معنى کرده است: 
زانوها را به وسیله لباس و یا دست ها به سمت شکم کشیدن، و شاید دلیل نهى آن باشد که این گونه نشستن خواب آور است و یا آن که چنین نشستن با بزرگداشت و احترام خداوند متعال منافات دارد. 


در منابع اهل سنت نیز نهى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با عبارات مختلف آمده است: 
عن رسول الله(صلى الله علیه وآله): «أنّه نَهى عَنِ الْحَبْوَةِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ»


ابن ماجه در سنن خود این چنین نقل کرده است:
«نهى رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) عَنِ الاحْتِباءِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ، یَعْنیوالامام یَخْطُبُ».


و در تعبیرى دیگر

«نَهى رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) أن یَحْتَبِیَ الرَّجُلُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ والإمامُ یَخْطُبُ».


ویژگى هاى خطیب جمعه

«ینبغی أن یکون الخطیبُ بلیغاً مراعیاً لمقتضیاتِ الأحوال بالعباراتِ الفصیحةِ الخالیةِ عن التعقیدِ، عارفاً بما جرى على المسلمینَ فی الأقطار سیما قطره، عالماً بمصالحِ الإسلامِ والمسلمینَ، شجاعاً لا یلومُهُ فی اللهِ لومةُ لائم، صریحاً فی إظهار الحقِّ وإبطالِ الباطلِ حَسْبَ المقتضیاتِ والظُّروفِ، مراعیاً لِما یوجِبُ تأثیرَ کلامِهِ فی النفوسِ من مُواظِبةِ أوقاتِ الصلاةِ، والتَّلَبُّسِ بِزِیِّ الصالحینَ والأولیاءِ، وأن یکون أعمالُهُ موافقاً لمواعظه وترهیبه وترغیبه، وأن یجتنبَ عمّا یُوجِبُ وَهْنَهُ ووهنَ کلامِهِ حتّى کثرةِ الکلامِ والمزاحِ وما لا یعنی، کلُّ ذلک إخلاصاً للهِ تعالى وإعراضاً عن حبِّ الدّنیا والرئاسةِ ـ فإنَّه رأسُ کلِّ خطیئة ـ لیکونَ لکلامِهِ تأثیرٌ فی النفوسِ...».


سزاروار است خطیب جمعه فردى سخنور بوده، شرایط و مقتضاى حال را رعایت کند، با جملات و کلماتى روان و رسا سخن بگوید و از بکار بردن جملات مشکل و نامأنوس پرهیز کند، به آنچه بر مسلمانان در کشور خود و دیگر کشورهاى جهان مى گذرد شناخت کافى داشته باشد، به مصالح اسلام و مسلمانان آگاه باشد، شجاع بوده و در مسیر خداوند سرزنش هیچ سرزنشکننده اى در وى اثر نگذارد، در بیان حق و ابطال باطل با توجه به شرایط زمان و مکان صریح و قاطع باشد، و نسبت به کارهایى که موجب تأثیر بیشتر کلام او در جان و روح مردم مى شود مواظبت داشته باشد ...


همچون مراقبت نسبت به نماز اوّل وقت، ملبّس بودن به لباس صالحان و اولیاء خدا، و این که کارهایى که انجام مى دهد با مواعظ و نصیحت هاى وى در خطبه هاى نماز جمعه مطابقت داشته باشد. و از آن کارهایى که باعث سستى و وهن او و سخن او در مردم مى شود، مانند زیاده گویى و شوخى و اظهار سخنان بى معنى، پرهیز نماید و تمامى این کارها را نیز فقط براى خداوند و بدور از علاقمندى به دنیا و ریاست طلبى انجام دهد ـ که همانا دوستى دنیا اساس و ریشه گناهان و خطاها است ـ تا سخن و کلام او در جان و روح مردم اثر بگذارد.


عدالت امام جمعه

عن جعفربن محمد(علیه السلام) أنّه قال: 
«لا جمعةَ إلاّ مع إمام عدل تقیٍّ».


امام صادق(علیه السلام) فرمود

نماز جمعه اقامه نگردد جز با امام باتقواى عادل. 


عن على بن الحسین(علیه السلام): «أنّه کانَ یَشهدُ الجمعةَ معَ أئمةِ الجورِ تَقیّةً ولا یَعتدُّ بها، ویصلّی الظهرَ لنفسِهِ»


از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده که آن حضرت در نماز جمعه پیشوایان ستمگر زمان خویش از روى تقیه شرکت جسته، لیکن به آن اعتنا نفرموده، نمازظهر را نیز براى خود مى خواندند. 


گاهى نیز شیوه هاى دیگرى در زمان ائمه به کار گرفته مى شد: 
عن أبی بکر الحضرمى قال: «قلت لأبی جعفرَ(علیه السلام): کیف تصنعُ یومَ الجمعةِ؟ قال: کیف تصنعُ أنت؟ قلت: اُصَلّی فی منزلی ثم أخرج فأُصلّی معهم، قال: کذلک أصنع أنا». 


ابى بکر حضرمى گفت: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: شما روز جمعه چه مى کنید ؟ آن حضرت فرمود: تو چه مى کنى ؟ گفتم: نماز را در منزل خودم مى خوانم سپس بیرون آمده با آنها نماز مى گذارم امام فرمود: من نیز چنین کنم.


پوشش امام جمعه

عن سماعة قال: قال أبو عبدالله(علیه السلام): «ینبغی للإمام الذّی یخطُبُ الناسَ یومَ الجمعةِ أن یلبسَ عِمامةً فی الشّتاءِ والصّیفِ ویترّدى ببرْد یَمَنیٍّ أو عَدَنِیٍّ ویَخْطُبَ وَهُوَ قائِمٌ...».


امام صادق(علیه السلام) فرمود

سزاوار است امام و پیشوایى که روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند، در تابستان و زمستان عمامه بر سر گیرد و عبا و ردائى از برد یمنى یا عدنى بر دوش افکند و در حالى که ایستاده است خطبه بخواند.....


عن جعفربن محمد(علیهم السلام) أنّه قال: 
«وینبغی للامامِ یومَ الجمعةِ أنْ یتطیّبَ، ویلبسَ أحسنَ ثیابِهِ ویَتَعمَّمَ».


امام صادق(علیه السلام) فرمود

سزاوار است امام و خطیب در روز جمعه، بوى خوش استعمال نموده خود را معطّر کند، وبهترین لباس ها را بپوشد و عمامه برذ سر گذارد.
عن جابر بن عبدالله: «أنّ رسولَ اللهِ(صلى الله علیه وآله) کان یَلبسُ بُردَهُ الأحمرَ فی العیدِ والجمعةِ». 
جابربن عبدالله انصارى گفت: همانا رسول خدا(صلى الله علیه وآله)پیوسته در روز عید و جمعه بُرد سرخ رنگ خود را مى پوشید.


عن ابى عبدالله(علیه السلام) قال

«... فلْیصلُّوا فی جماعة، ولْیَلْبَسِ البُردَ والعَمامةَ ویَتوکّأْ على قوس أو عَصى...»
باید امام جمعه نماز جمعه را به جماعت بخواند، برد و عمامه بپوشد و به شمشیر یا عصا تکیه دهد....

عمامه خطیب جمعه

در روایاتى که از پوشش خطیب در نماز جمعه یاد شده و تعدادى از آنان نیز ذکر شد، پیشوایان دینى یاد آور شده اند که امام جمعه باید عمامه بر سر گذارد و نماز جمعه را اقامه نماید. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نیز خود چنین مى کرد:
عن جعفربن عمرو بن حریث عن أبیه قال: 
«رأیت النبیَّ(صلى الله علیه وآله) یخطبُ على المنبر وعلیهِ عمامةٌ سوداءُ». 


جعفربن عموربن حریث به نقل از پدرش گفت: 
پیامبر(صلى الله علیه وآله) را دیدم که بر منبر خطبه مى خواند و عمامه اى سیاه بر سر داشت.
در سنن بیهقى چنین مى افزاید: «قد أرخى طَرْفَها بین کَتِفَیْهِ»


سر عمامه را بین دو شانه انداخته بود. 
عن ابى درداء: «إنّ اللهَ وملائکتَه یصَلُّونَ على أصحابِ الْعمائمِ یومَ الجمعة»


ابى درداء از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود: 
خداى متعال و فرشتگان او در روز جمعه بر دارندگان عمامه درود مى فرستند.


سلام به نمازگزاران

عن على(علیه السلام) قال: 
«من السُّنَّةِ إذا صعدَ الإمامُ المِنْبرَ أنْ یُسلِّمَ إذا استقبلَ الناسَ».


على(علیه السلام) فرمود

از سنّت است هنگامى که امام جمعه بالاى منبر رفته و روبروى مردم قرار مى گیرد، به نمازگزاران سلام دهد.


عن على(علیه السلام)

«أنّه کانَ إذا صَعَدَ المِنْبرَ سَلَّم على النّاسِ».


على(علیه السلام) فرمود

همانا رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اینچنین بود هنگامى که بر منبر فراز مى آمد به مردم سلام مى کرد.


امام باقر(علیه السلام) فرمود

کان رسول الله(صلى الله علیه وآله) «إذا خرج إلى الجمعةِ قَعَدَ على المِنْبَرِ حتّى یَفْرُغَ المؤَذِّنونَ»
روش رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ایچنین بود که وقتى براى اقامه نماز جمعه از منزل بیرون مى آمد، روى منبر مى نشست تا أذان گویان، أذان را به پایان برند.


محتواى خطبه ها

قال ابو عبدالله(علیه السلام): 
«یَخْطُبُ ـ یعنی إمامَ الجمعةِ ـ وهو قائمٌ، یَحمَدُ اللهَ ویُثنی علیه، ثُمَّ یُوصی بتقوى اللهِ، ثمّ یقرأُ سورةً من القرآنِ صغیرةً، ثمّ یجلسُ، ثمّ یقومُ فیحمَدُ الله ویُثنی علیه ویصلّی على محمد(صلى الله علیه وآله) وعلى أئمّةِ المسلمین، ویستغفرُ للمؤمنینَ والمؤمناتِ، فإذا فَرَغَ من هذا أقامَ المؤذّنُ، فصلّى الناسُ رَکعتینِ، یقرأ فی الاُولى بسورةِ الجمعةِ وفی الثانیةِ بسورة المنافقینِ».


امام صادق(علیه السلام) فرمود

امام جمعه خطبه مى خواند در حالى که ایستاده است، حمد خدا گوید، و بر او درود فرستد، سپس مردم را به تقوا سفارش مى کند، پس از آن سوره کوچکى از قرآن را تلاوت نموده، سپس مى نشیند باز برخاسته، حمد و ثناى الهى گوید و بر محمد(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان مسلمانان درود مى فرستد، و براى مردان و زنان با ایمان از خداوند طلب استغفار مى کند و آنگاه که از خطبه ها فراغت یافت مؤذن بر خواسته اذان مى گوید، پس با مردم دو رکعت نماز گزارد در رکعت اوّل سوره جمعه و در رکعت دوم سوره منافقان را خواند.


عن الرّضا(علیه السلام) قال

«إنّما جُعِلَتِ الخُطْبَةُ یومَ الجمعةِ لأنّ الجمعةَ مشهدٌ عامٌّ، فأراد أن یکونَ للأمیرِ سَبَبٌ إلى مَوعظَتِهِم وتَرغیبِهِم فی الطاعةِ وترهیبِهم مِنَ المعصیةِ، وتَوقیفهم على ما أرادَ مِنَ مَصْلَحةِ دِیْنِهم ودُنیاهم ویخبرُهم بما وَرَدَ علیهم«من الآفاقِ مِنَ»الأهوالِ التی لهم فیها المضَرَّةُ والمنفعةُ، ولا یکون الصابرُ فی الصلاة منفصلا... 


وإنّما جُعِلَتْ خُطبتینِ لیکونَ واحدةٌ للثناءِ على اللهِ والتمجیدِ والتقدیسِ للهِ عزَّوجلَّ، والأُخرى للحوائجِ والإعذارِ والإنذارِ والدُّعاءِ، ولِما یریدُ أن یعلِّمَهم مِنْ أمرِهِ ونَهیه ما فیه الصَّلاحُ والفسادُ».


امام رضا(علیه السلام) فرمود

خطبه در روز جمعه براى این مقرر شده است که: چون جمعه، روز اجتماع عمومى است، خداوند خواسته است تا خطبه خود وسیله اى باشد تا امام مردم را موعظه کن و به اطاعت خداوند تشویق و ترغیب نماید و آنان را از گناه و نافرمانى بترساند و بر حذر بدارد، و آنها را نسبت به مصلحت دین و دنیایشان آگاه کند و رویدادهاى جهانى (و توطئه هایى که علیه آنان صورت مى پذیرد) را به مردم خبر دهد و حوادث نگران کننده اى که سود و زیان مسلمانان در آن است را به آنها گوشزد نماید. 
و امّا این که دو خطبه مقرر شده، براى آن است که یک خطبه مخصوص حمد و ثناى الهى و تقدیس و تمجید خداى عزوجل باشد و دیگرى براى نیازها، عذرها و نارسائیها، بیم دادن ها، و دعا به درگاه خداوند، و نیز براى آن که خداوند اراده کرده است تا امام، بایدها و نبایدها که صلاح و فساد مردم در آن هاست را به مردم بیاموزد.


مرحوم مجلسى(رحمه الله) پس از آن که عدالتى را که در امام جماعت معتبر است براى امام جمعه کافى دانسته مى افزاید:
«نَعَمْ یظهرُ مِنَ الأخبارِ زائداً على إمام الجماعَةِ القُدرةُ على إیراد الخطبةِ البلیغةِ المناسِبةِ للَمقامِ، بِحَسَبِ أحوالِ الناسِ، والأمکنةِ والأزمنةِ والأعوامِ والشهورِ والأیّامِ، والعِلْمِ بآدابِها وشرائِطِها»
بلى از روایات چنین بر مى آید که علاوه بر شرایط امام جماعت، امام جمعه باید توان ایراد خطبه اى رسا، مناسب با مقام، بر اساس چگونگى حالات مردم و شرایط زمانى و مکانى، و سال ها و ماه ها و روزها را داشته باشد و به آداب و شرایط نماز جمعه نیز آگاه باشد.


رعایت ادب در خطبه ها

عن عدیّ بنِ حاتِم «أنّ خطیباً خَطَبَ عندَ النبیّ(صلى الله علیه وآله)فقالَ: مَنْ یُطِعِ اللهَ ورسولَهُ ومَنْ یَعْصِهِما فقالَ: «قُم أو إذهبْ، بِئْسَ الخَطیبُ «أنتَ»».


عدى بن حاتم گوید

همانا خطیبى نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) خطبه خواند و گفت: 
کسى که اطاعت خدا و رسول او کند و کسى که آن دو را معصیت و نافرمانى نماید... پس آن حضرت فرمود: 


برخیز یا « آن که فرمود » برو، تو بد خطیبى هستى.


دلیل برخورد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آن بود که «یعصمها» گفت و نافرمانى خدا و رسول خدا را با یک ضمیر ذکر کرد.


از این برخورد به خوبى مى توان دریافت که در خطبه ها باید دقیق و با ادب سخن گفت. 

 

خطبه ها کوتاه

سیره پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در اقامه نماز جمعه بر این پایه استوار بوده که نماز جمعه و دو خطبه آن را بصورتى میانه و معتدل ـ نه طولانى و نه کوتاه ـ اقامه مى فرمودند: 
عن جابر بن سَمُرَةَ قال: «کان النبیُّ(صلى الله علیه وآله) یَخْطُبُ قائِماً، ثم یَجْلِسُ، ثم یَقُومُ فیقْرَأُ آیات ویَذْکُرُ اللهَ وکانَتْ خُطْبَتُهُ قصْداً، و صلاتُهُ قصْداً». 


جابربن سمره گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیوسته ـ در نماز جمعه ـ ایستاده خطبه مى خواند سپس مى نشست، آنگاه بر مى خواست آیاتى از قرآن مى خواند و یاد خدا مى کرد و خطبه و نماز آن حضرت میانه بود ـ نه طولانى و نه کوتاه ـ .


عن عماربن یاسر، قال

«أمَرَنَا رسولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله)بإقصارِ الخُطَبِ».


عمار یاسر گفت

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ما را فرمان داد تا خطبه ها را کوتاه بخوانیم.


عن جابربن سمرة السوائى، قال

«کانَ رسولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) لا یُطِیلُ المَوْعِظَةَ یومَ الجُمُعةِ إنّما هنّ کلماتٌ یسیراتٌ».


جابربن سمرة سوائى گفت

شیوه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در روزهاى جمعه اینچنین بود که موعظه را طولانى نمى ساخت، بلکه مواعظ آن حضرت سخنانى اندک بود.


در برخى روایات نیز دستور داده شده تا خطباى جمعه نماز جمعه را طولانى، ولى خطبه ها را مختصر و کوتاه ایراد نمایند. 


ابو وائل گفت: روزى عمّار براى ما کوتاه و رسا خطبه خواند سپس از منبر فرود آمد، من به او گفتم: اى ابا یقظان: بسیار کوتاه و بلیغ خطبه خواندى اى کاش کمى طولانى تر سخن مى راندى. 


عمار گفت: از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: 
همانا طولانى بودن نماز مرد، و کوتاه بودن خطبه او نشان خوب فهمى و درک صحیح دینى اوست. پس نماز را طولانى بخوانید و خطبه را کوتاه کنید و همانا برخى سخن ها جادو است إنّ مِنَ البَیَانِ لسحراً.


شوکانى در «نیل الاوطار» گوید

«قوله: «قصداً» القصدُ فی الشیء، هو الاقتصادُ فیه وترکُ التطویلِ وإنّما کانَتْ صلاتُهُ(صلى الله علیه وآله) وخطبته کذلکَ لئلاّ یَمَلَّ الناسُ». 


قصد در هر چیز، میانه روى و طولانى نکردن است، و این که نماز و خطبه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اینچنین بوده، براى این است که مردم خسته و آزرده خاطر نشوند.


دعا پس از خطبه ها

عن ابى عبدالله(علیه السلام) قال: 
«الساعةُ الّتی یستجابُ فیها الدُّعاءُ یومَ الجمعةِ، ما بینَ فَراغِ الإمامِ مِنَ الخُطْبَةِ إلى أنْ یَسْتَوِیَ النّاسُ فی الصفوفِ... وَرُوِی حِینَ یَنزِلُ الإمامُ مِنَ المِنبرِ، إلى أنْ یَقومَ مقامَهُ...».


امام صادق(علیه السلام) فرمود

ساعتى که در روز جمعه دعا در آن مستجاب است، از زمانى است که امام جمعه خطبه ها را به پایان رسانده، تا وقتى که مردم در صفوف منظم ایستاده و آماده برگزارى نماز جمعه مى باشند. 
... همچنین روایت شده: از زمانى است که امام از منبر پایین آمده، تا آن گاه که در جاى خود براى اقامه نماز جمعه قرار مى گیرد...


دعا پس از نماز جمعه

عن اسماء بنت ابى بکر: 
«من قرأ بعد الجُمعةِ بفاتحةِ الکِتابِ، وقُلْ هو اللهُ أحدٌ، وقُلْ أعوذُ بربِّ النّاسِ، حُفِظَ ما بینَه وبینَ الجُمُعَةِ الاُخرى»
اسماء دختر ابى بکر گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 
کسى که پس از نماز جمعه، سوره هاى حمد، قل هو الله احد، قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را بخواند، از جمعه اى که در آن قرار دارد تا جمعه بعد محفوظ ماند.


دعا پس از نماز عصر در روز جمعه

قال ابو جعفر(علیه السلام): 
«اِذا صلّیتَ العَصْرَ یومَ الجُمُعةِ فَقُلْ: «اَللّهُمَّ صِّل عَلى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد الأوْصیاءِ الْمَرْضِیّینَ بِأَفْضَلِ صَلَواتِکَ، وبارِکْ عَلَیْهِمْ بأفْضَلِ بَرَکاتِکَ والسَّلامُ عَلَیْهِم وعلى أَرْواحِهِم وأجْسادِهم وَرَحْمَةُ اللهِ وبَرَکاتُهُ. 


فاِنَّ مَنْ قالَها فی دُبُر الْعَصْر کَتَبَ اللهُ لَهُ مِائَةَ اَلْفِ حَسَنَة، ومَحا عَنْهُ مِائَةَ اَلْفِ سَیّئة، وقَضى لَهُ بِها مائَةَ ألفِ حاجَة ورَفَعَ لَهُ بِها مِائةَ ألفِ دَرَجة». 


امام باقر(علیه السلام) فرمود: هنگامى که روز جمعه، نماز عصر را خواندى پس بگو: بار خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و جانشینان آن حضرت، که از آنان راضى و خشنود هستى، به بهترین درودهایت، و بهترین برکت خود را بر آنان نازل فرما، و درود بر ایشان و ارواح آنان و پیکرهاى پاکشان، و رحمت و برکات خداوند بر آنان. پس همانا هر کس این دعا و صلوات را، پس از نماز عصر روز جمعه بخواند، خداوند یکصد هزار حسنه براى او مى نویسد، یکصد هزار گناه را از نامه عمل او پاک مى کند، یکصد هزار حاجت او را بر مى آورد و یکصد هزار درجه بر مقام او مى افزاید.


در روایت دیگرى حلبى از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که آن حضرت فرمود:
«مَنْ قَرَأ بَعْدَ الجُمْعَةِ حیِنَ یَنْصَرِفُ، الحمدَ مَرَّةً، وقل هو الله اَحَدٌ سَبْعاً، وقُلْ أعوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ سَبْعاً، وقل أعوذ بربّ النّاسِ سَبْعاً و آیَةَ الکُرْسیِّ وآیَةَ السُّخْرَةِ، وآخِرَ بَرآَءَة }لَقَدْ جاءَکُمْ رَسوُلٌ مِنْ اَنْفُسِکم{ الآیة، کانَتْ لَهُ کفّارَةُ ما بَیْنَ الجُمُعةِ إلى الجُمُعةِ»


کسى که به هنگام بازگشت از نماز جمعه سوره حمد را یک مرتبه، و سوره هاى توحید، فلق، و ناس را هفت مرتبه، و آیة الکرسى و آیة السخره، و آیه آخر سوره برائت در }لقد جاءکم رسولٌ من انفسکم{ را بخواند، خداوند آن را کفّاره گناهان او از جمعه تا جمعه دیگر قرار دهد.


ثواب نماز جمعه براى مسافر

عن جعفر بن محمد، عن ابیه(علیهما السلام) أنّه قال: «أیُّما مُسافِر صَلَّى الجُمُعَةَ رَغْبَةً فیها وحُبّاً لَها أعْطاهُ اللهُ اَجْرَ مائةِ جُمُعَة للمُقیمِ»


امام صادق به نقل از پدر بزرگوارشان امام باقر(علیهم السلام)فرمود: 
هر مسافرى که از روى علاقه و محبت نماز جمعه را اقامه نماید، خداوند پاداش یکصد نماز جمعه که غیر مسافر آن را بخواند به او عطا خواهد کرد.


موفق باشید ... 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد