رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

چگونه حس دینی را در کودکان تقویت کنیم...

دعا و نیایش از زمان خلقت آدمی همراه او بوده است، آن گاه که خداوند انسان را از بهشت خود می راند... 

و انسان سرگشته که از همسایگی خداوند رانده شده است در می یابد که با دعا و نیایش به درگاه خداوند است که می تواند دوباره خود را به آرامش برساند.  

 

در طول قرنها آدمی به زبانهای مختلف خداوند را نیایش کرده و شکل نیایش او نیز مختلف بوده است.
کودکان نیز برای خود نیایش دارند و با زبان کودکانه خود گاه خداوند را نیایش می کنند، دعاهایی که اگرچه در بسیاری از موارد با دعای آدم بزرگها متفاوت است، اما نشان
دهنده این نکته است که کودکان نیز از این وسیله پیوند با منشأ هستی بی نیاز نیستند. 

 

دعا فرمانی است که در قرآن آمده است و نیاز انسان است که بی نهایت کوچک است و به وسیله دعا خود را به موجود بی نهایت بزرگ یعنی خداوند پیوند می دهد، انسان ظرف کاستی هاست و خداوند منبع قدرتها، علم ها و خیرها و فیوضات و انسان در این پیوند گرفتن ها به دنبال این است که کاستی های خود را جبران کند.
کودکان هر چیزی را می خواهند از پدر و مادر طلب می کنند و آنها را منشأ قدرتهای مختلف می دانند، حالا پدر و مادر می توانند بتدریج به کودک بیاموزند که بالاتر از قدرت آنها قدرتی وجود دارد که همان خداوند است و کودک باید به این قدرت لایزال توجه داشته باشد. هر چه کودک بزرگتر می شود، می فهمد قدرت پدر و مادر که در ابتدا آنها را بالاترین قدرتها می دانست، ضعف دارد اما خداوند است که از همه ضعفها مبراست و پدر و مادر باید به کودک خود بیاموزند نه تنها تو، بلکه خود ما هم توانایی خود را از موجودی برتر می گیریم که همان خداوند است.
 

ما نباید فقط در مواقع سختی ها و وقتی دچار گرفتاری ها می شویم، سراغ خداوند و دعا برویم و از او کمک بخواهیم و یا او را نیایش کنیم، در روایات هم این را داریم که گفته اند وقتی انسان خواسته ای را از خداوند دارد، فرشته ها می گویند آیا این صدا یک صدای آشناست؟ یعنی این آدم وقتی گرفتاری یا غم و اندوهی هم نداشت، صدایش به آسمان می رسید یا وقتی سختی و اندوهی به او رسیده، سراغ خداوند آمده است و او را یاد کرده است.
 

دعا می تواند پنهانی یا آشکارا باشد، در حضور کودکان این گونه دعا کردن آموزشی به کودکان است و در آن قصه ای که امام حسن(ع) نقل می کند که دیدم مادرم فاطمه زهرا(س) شب جمعه در محرابش که اشاره به عادت و شیوه حضرت زهرا(س) در عبادت و دعا دارد و برای همسایگان دعا می کند و وقتی امام حسن(ع) می پرسد، برای همه دعا کردی چرا برای خودمان دعا نکردی؟ پاسخ می شنود که اول همسایه و سپس خانه خود این نشان می دهد، دعای حضرت تأثیر خود را بر شخصیت امام حسن(ع) به عنوان یک کودک گذاشته است و برای او ایجاد سؤال شده است و این نشان می دهد که اصل دعا برای امام حسین(ع) که در آن ایام کودک بوده است، پذیرفته شده است و تنها نوع دعا و اینکه چرا مادرشان برای خودشان دعا نکرده بود در او پرسشی به وجود آورده بود که جواب آن را هم می شنود.
 

در مورد اینکه هدف از آموزه های دینی چیست که خداشناسی، معادشناسی، اخلاق، تربیت و... را شامل می شود، می توان این پرسش را مطرح کرد که آیا ما با این آموزش صرفاً معلوماتی را می خواهیم به بچه ها منتقل کنیم و بچه های ما می خواهند صرفاً معلومات دینی بیاموزند یا اینکه از طریق این آموزش می خواهیم کودکان به این سمت بروند که حس دینی داشته باشند.
در آن مواردی که از طرف خدا و ائمه به ما آموزش داده می شود که به کودکانتان مسایلی را بیاموزید صرفاً این نیست که معلومات را منتقل کنیم، بلکه مراد و منظور قرآن و ائمه این بوده است که معلومات دینی باعث ایجاد یک حس دینی در کودک بشود، بنابراین، اگر درباره دعا و نیایش می گوییم، باید چیزهایی را به کودکانمان آموزش بدهیم یا نه؟، پاسخ مثبت است، اما به گونه ای که نتیجه آن به وجود آوردن حس دینی در کودکان باشد.
 

در مواردی که ممکن است خود به خود این حس دینی منتقل شود، مثلاً روز عاشورا این حادثه در کودک درونی می شود انگار کودک برای خودش حس مسؤولیت احساس می کند، زنجیر و طبل و لباس سیاهش را آماده می کند و کودک با احساس وارد عزاداری می شود و کودک ما هم امام حسین(ع) و آن حادثه را خوب درک می کند و هم آن حس دینی در او زنده است.
 

تفکر کودک در ابتدا حسی است و دانش او هم دانش حسی است که از طریق حواس پنج گانه اتفاق می افتد، هر چه کودک به دوران بلوغ نزدیکتر می شود، تفکر او به تفکر انتزاعی، تفکر استدلالی نزدیک می شود، ابتدا کودک همان حس دینی و مذهبی را دارد، اما در ادامه نهادهایی مثل خانواده آموزش و پرورش و... باید به کودک کمک کنند تا این حس مذهبی را به استدلال مذهبی و دینی همراه سازند.
 

وقتی کودکان با پدر و مادر به مکانهای مذهبی می روند قداست آن را می بینند، اشکهای پاک را که پای ضریح می ریزد می بینند و اینجاست که پرسش هایی در ذهن آنها شکل می گیرد که این کسی که به زیارتش آمدیم کیست؟ چرا خواسته هایمان را در حضور این شخص مطرح می کنیم؟ و چرا گریه می کنیم؟ این گونه پرسش هاست که زمینه رشد مسایل دینی را در ذهن کودک شکل می دهد و خلاصه اینکه حضور در این مکانها می تواند به شناخت و معرفت دینی بینجامد.
 

موفق باشید...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد