رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

بیشتر بدانیم...

فاطمه(س)، درهای بهشت را باز کرد ...

توحید تنها تکلیف الهی است
خدای متعال از ما بندگان بیش از یک چیز نخواسته است و آن هم همان آغاز و انجام دعوت همه انبیا یعنی «قولوا لا اله الا ا... تفلحوا» است. اگر انسان به حقیقت «لا اله الا ا...» راه پیدا کرد، حقیقتاً به رستگاری می رسد و این همان عهد و تکلیفی است که خدای متعال از ما طلب کرده است. در عالم میثاق هم وقتی از ما عهد می گرفتند، خدای متعال یک تکلیف بیشتر از ما نخواسته و آن تکلیف لا اله الا ا... است. 

 

ولی خدا مجرای توحید است
عده ای در پذیرش این حقیقت سبقت گرفتند و با همه وجود تسلیم شدند و لا اله الا ا... را قبول کردند. آنها در اثر این سبقت، به تعبیر روایات ما، حامل حقیقت لا اله الا ا... و طریق جریان توحید در عالم شدند. روایات ما در ذیل همین آیه میثاق می گویند که اولین کسی که میثاق «الست بربکم» خدای متعال را پذیرفت، وجود مقدس رسول ا...(ص) بود. از همین رو خدای متعال ملائکه را شاهد گرفت که من ولایت او را بر همه عالم جاری کردم. 


آن موجودات و حقایقی که با تمام وجود الوهیت او را پذیرفتند و در مقابل او سجده تام کردند و حقیقتاً خدای متعال هم صدق آنها را در این عهد می دانست، مجرای توحید در عالم شدند. لذا خود می فرمایند «ولایتنا ولایة ا... التی لم یبعث نبیا قط الا بها»؛ ولایت ما در عرض ولایة ا... نیست، بلکه همان ولایت خداست که هیچ پیغمبری بدون او به نبوت مبعوث نمی شود. 

تعظیم در برابر خلیفه خدا، عین توحید است
در عرض توحید هیچ دعوتی نیست. این که برخی شیطان را موحد کامل می دانند و می گویند شیطان به خاطر غیرتش بر غیر خدای متعال سجده نکرد، اشتباهشان همین جاست. مگر خداوند دعوت به شرک می کند که شیطان از شرک ابا کرده است؟ این سجده عین توحید است. این تعظیم در مقابل خلیفه خدا عین تعظیم در مقابل خداست. 


امیرالمؤمنین(ع) در خطبه «قاصعه» تعبیر لطیفی دارند که کبریا و عزت حریم و قرق گاه خدای متعال است و او به احدی اجازه ورود به این قرق گاه را نداده است. خدای متعال ملائکه را به همین امتحان کرد که آیا در مقابل کبریای او خشوع می کنند؟ برای این که آنها را به توحید و تواضع در برابر عظمت و کبریای خودش امتحان کند، به خلیفه خود لباس گل پوشاند و فرمود حالا سجده کنید. 


اگر خدای متعال این جسم را از نور می آفرید و به او بوی خوشی می داد که شامه ها از آن متحیر شوند، امتحان آسان می شد و همه سجده می کردند، ولی استکبار و منیت از انسان و ملائکه دور نمی شد. لذا امیرالمؤمنین(ع) می فرماید «شیطان» پیشوای همه مستکبران عالم و کسانی است که با تکیه بر داشته های خود در برابر خدا می ایستند. 

عبادت از طریق ولایت
وقتی خداوند به ابلیس فرمود حتی با 6 هزار سال عبادت، در صورت سجده نکردن طرد خواهی شد، گفت خودت را هر چه بگویی سجده می کنم. خداوند فرمود این طریق عبادت من نیست؛ این نفس پرستی است. از راهی که من قرار داده ام باید بروی. این راه هم لغو نیست. 


خداوند که بی خود کسی را خلیفه خودش نمی کند. روزی در مرو یکی از همراهان امام رضا(ع) عرض کرد که در مجلس مأمون بحث امامت بوده است. امام رضا(ع) شروع به صحبت درباره امامت کردند که اصلاً کسی چه می فهمد امامت چیست؟ اینها درباره چیز دیگری بحث می کنند. امامت، خلافت خدا و رسول است. بعد فرمودند مگر این دست مردم است که امام را عزل یا نصب کنند؟ اگر همه ما بگوییم فلانی خلیفه است، آیا او خلیفة ا... می شود؟ 

ولایت، شرط قبول عبادت
پس اخلاق و شرایط مثل نماز، روزه، حج، زکات و... چیست؟ اینها مناسک و آداب ورود به وادی توحید و وادی ولایت هستند. نماز، حج، روزه و... در عرض ولایت نیستند. به همین دلیل است که به فرموده روایات، اگر کسی ولایت نداشته باشد، حتی اگر به اندازه عمر نوح(ع) بین رکن و مقام عبادت کند، به درد نمی خورد یا به رو در آتش جهنم است.  

 

این که در روایت فرموده اند «نحن الصلاة، نحن الزکاة، نحن الحج، نحن البر» یعنی یکی از شعب جریان ولایت و سرپرستی ما نماز است، یکی حج است؛ اگر حج به جا آوردید، به یکی از رشته های ولایت ما متمسک شده اید و با همین رشته به خدا نزدیکتان می کنیم. همه واجبات از رشته های ولایت هستند، همچنان که محرمات هم از فروع ولایت ائمه جور هستند. 

ولی فقیه، مجرای ولایت امام زمان(عج)
همان گونه که انسان شاکر سر و کارش با خداست و از مخلوقات جدا می شود، کفران نعمت هم رابطه انسان را با خدا قطع می کند،آن هم نعمت ولایت! آیه «لان شکرتم لازیدنکم ولان کفرتم ان عذابی لشدید» در داستان حضرت موسی(ع) است که آن نعمت را نجات از ولایت فرعون برمی شمارد. خدای متعال نعمتی به ما داده که ما را تحت یک نظام الهی آورده است و با همه نقاط ضعفی که دارد، جوهره اش الهی است. 


کفران این نعمت قابل بخشش نیست. این از آن نعمت هایی است که خدای متعال ذره ای گذشت نمی کند. ولی عادل جامع الشرایط مجرای ولایت امام زمان(عج) است. بعد از 1400 سال جامعه شیعه را به نقطه ای رسانده اند که آرام آرام به سمت عصر ظهور حرکت کند. کفران این نعمت با هیچ کفران دیگری قابل مقایسه نیست. 

کفران نعمت«ولایت» نابخشودنی است
خدای متعال بعد از این که بحث «کلمه طیبه» و «کلمه خبیثه» - نبی اکرم(ص) و اهل بیتش و در سوی دیگر دشمنان آنها - را مطرح می کند، به اینجا می رسد که ای پیامبر! آیا نمی بینی کسانی را که نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را به دار هلاک بردند که همان جهنم است؟ اصبغ بن نباته ذیل آیه کلمه طیبه حدیثی را از امیرالمؤمنین(ع) نقل می کند که: چرا این قوم از وصی نبی اکرم(ص) رویگردان شدند و سنت را تغییر دادند و قوم خود را در وادی هلاک و جهنم قرار دادند؟ بعد حضرت می فرمایند ما آن نعمتی هستیم که خدا به مردم داده است.
 

این نعمت کفران شد و از همین روست که محمود بن لبید می گوید: دیدم وجود مقدس فاطمه زهرا(س) در کنار احد بشدت گریه می کنند. عرض کردم شما مظهر صبر هستید. چگونه این قدر بی تابی می کنید؟ فرمود: نمی دانی چه کردند. اگر امیرالمؤمنین(ع) به خلافت می رسید، هیچ دو موحدی بر سر حق با هم اختلاف نمی کردند. بذری پاشیدند که ثمرات آن تا عصر ظهور باقی می ماند. 

فاطمه(س) درهای بهشت را باز کرد
این نعمت کفران شده بود و حضرت فاطمه زهرا(س) می خواست عالم را به مدار خودش بازگرداند و مردم از این نعمت استفاده کنند. او با تمام وجود به میدان آمد و اگر نیامده بود، این نعمت فراموش می شد و احدی به محیط ولایت و طبیعتاً به محیط توحید وارد نمی شد و جایگاهش در جهنم قرار می گرفت. 


صدیقه کبری(س) درهای بهشت را باز کرد. حضرت فاطمه(س) در این مبارزه صد درصد پیروز شد. در این وادی امکان شکست نیست، اگر چه این پیروزی با ابتلای عظیم به دست آمد. او با مصیبتهایی که دید، عالم را وارد وادی ولایت و بهشت کرد، لذا حلقه اتصال ما به حقیقت نبوت و ولایت، یعنی حقیقت توحید، فاطمه زهرا(س) است و از همین رو ایشان شب قدر است. 

آخرین تیر ترکش
 
حضرت فاطمه(س) هر چه در توان داشت در این راه فدا کرد.آخرین تیر ترکش ایشان هم این بود که خدایا من را در جوانی ببر. اگر جوان رفتن من حجت را تمام می کند، من را ببر.
فاطمه زهرا(س) از آن مصیبت ها خسته نشده بود و اگر لازم بود 30 سال در کنار امیرالمؤمنین(ع) بماند، از خدا می خواست که بماند. این که دعا می کند «عجل وفاتی سریعا» یعنی می داند که کار را انجام داده و آخرین تیر ترکش ایشان، همین شهادت در جوانی و مخفی شدن قبرشان است.  

 

موفق باشید ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد