رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

ملاک های انتخاب یک دوست خوب ...

دوست مىتواند در سرنوشت انسانى مؤثر واقع گردد و خط سیر زندگى و حیاتش را تغییر دهد...

دارا بودن فکر و عقیده سالم:

بر جوانان لازم است که با افرادى مجالست و همنشینى داشته باشند که صاحب عقیده پاک و فکرى سالم باشند چه اینکه داشتن فکرى سالم آدمى را به شخصیت فردى و اجتماعى سالم دعوت مىکند اینکه برخى به دنائت و پستى زندگى روى مىآورند به خاطر آن است که داراى اندیشهاى پاک و صحیح نمىباشند بسیار روشن است که هرگز عقیده صواب انسان را به مسیر ناصواب نمىکشاند.


نوجوانى و جوانى مقطعى از حیات آدمى است که هنوز به نیمروز آن نرسیده بلکه در صبحدم حیات اجتماعى و تکلیفى قرار دارد و باید در هنگامه صبح، گل وجود خویش را با افکار و نیات پاک آبیارى نمود تا پژمردگى زودرس بر او عارض نشود.


 لازمه طراوت و شادابى گل وجود آدمى به این است که هم همت گمارد تا عقاید فطرىاش را سالم نگه دارد و هم با کسانى مصاحبت نماید که داراى افکار و عقاید پاک باشند.


على(علیه السلام) خطاب به یکى از یارانش بنام حارث همدانى چنین توصیه مىکند که:

یا حارث وَاحْذَرْ صحابَةَ من یفیل رأیُهُ ویُنْکَرُ عَمَلُهُ فَاِنَّ الصاحِبَ مُعْتَبَرٌ بصاحِبِهِ.

«اى حارث از رفاقت با کسانى که افکارشان خطا و اعمالشان ناپسند است دورى کن، همانا آدمى به اخلاق و سیره رفیقش خو مىگیرد و با افکار و اعمال و ى معتاد می شود .


در حقیقت دوست به منزله عضوى از اعضاى بدن است که حفظ و مواظبت آن لازم است پس به همان اندازه که انسان باید در حفظ سلامت خود بکوشد تا آسیبى به او نرسد مىبایست در اعتقاد و افکار دوستان خویش نظارت کند تا عقاید و رفتارش را فاسد نکنند و نیز همت گمارد که دوستان پاک ضمیر را از دست ندهد چون از دست دادن آنها به منزله جدا شدن عضوى از اعضاى اوست.


در سخنى دیگر على(علیه السلام) مىفرمایند: مَنْ فَقَدَ اَخاً فى الله فَکاَنَّما فَقَدَ اَشْرَفَ اَعضائه.

«کسى که دوست خوب خود را که براى خدا با وى پیوند دوستى داشته از دست بدهد گویا شریفترین اعضاى بدن خود را از دست داده است .


حسن خلق و فروتنى:

یکى دیگر از معیارهاى مهم در انتخاب دوست این است که او داراى حسن خلق، رفتار پسندیده، تواضع و فروتنى و اوصاف نیکو باشد. فردى که از این اوصاف برخوردار نباشد لایق ارتباط و پیوند دوستى نیست چون اعمال ناشایست او حاکى از نیّات پلیدى است که در باطن اوست.


 بهترین مزیت ارتباط و دوستى با اینگونه از افراد این است که بتدریج خُلق و خوى او در رفتار آدمى تأثیر مىگذارد. طورى که منش و رفتار دو دوست مثل هم مىشود. در حدیثى از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) وارد شد که فرمودند:

المرء على دین خلیله وقرینه. «روش آدمى بر طبق مذهب و سیره دوست و رفیقش خواهد بود .


این تأثیر در رفتار آنچنان محکم و وثیق است که سلیمان پیامبر(علیه السلام)فرمودند:

«درباره کسى به نیکى و بدى قضاوت نکنید تا دو ستانش را ببینید. چه اینکه آدمى از امثال و اقرانش شناخته مىشود و به صفات همنشینان و دوستانش توصیف مىگردد .


و نیز على(علیه السلام) در دورى از اینگونه افراد مىفرمایند: «لاتصحبُ الشریرَ فَانَّ طبعکَ یسْرِقُ مِنْ طبْعِهِ شراً وَاَنْتَ لاتَعْلَمُ».

«از مصاحبت با مردم شریر و فاسد بپرهیز که طبیعت بطور ناخودآگاه بدى و ناپاکى را از طبع منحرف مىدزدد در حالیکه تو از آن بىخبرى .


و در کلام نورانى امام صادق(علیه السلام) چنین آمده است که: «مَنْ یَصْحَبُ صاحِبَ السّوءِ لایَسْلَمُ».

«کسى که با رفیق بد همنشین شود سالم نمىماند و سرانجام به ناپاکى آلوده مىشود .


همه این تأکیدات و هشدارها از کلمات نورانى معصومین(علیهم السلام)حاکى از آن است که انسان نباید دوستى را انتخاب نموده و با او مجالست نماید که در زندگى مواظب عملکردهاى خود و در مسائل اجتماعى در برخورد با دیگران متوجه منش و رفتارهاى خود نیست و شخصى که داراى اخلاق تند، رفتار ناشایست و برخورد نامناسب باشد از رفاقت با او نهى شده است.


عاقل بودن: معیار دیگرى که در انتخاب دوست باید لحاظ گردد میزان علم و آگاهى و عقل و اندیشه اوست. دوست آگاه و عاقل مایه خوشبختى و سعادت و رفیق سفیه و جاهل اسباب ناراحتى و رنج را فراهم خواهد نمود. چون اوّلى با درایت خویش و آگاهى و معرفتى که دارد در انجام اعمال خود تمام جوانب کار را درنظر دارد که هم براى خود و هم براى نزدیکان و دوستانش معضل یا مشکلى را ایجاد نکرده بلکه مشکلات موجود را رفع مىکند امّا دوّمى با علم اندک و عدم تدبیر و دوراندیشى و استفاده نکردن بجا از عقل و اندیشه نه تنها قدرت از میان برداشتن مشکلات را در زندگى ندارد بلکه با سفاهت خویش موانعى را براى خود و دوستان در مسیر پیشرفت زندگى ایجاد مىکند. چه بسا نیّتى خیر در ذهن داشته باشد تا اینکه کار خیرى در حق دوستان انجام دهد و لیکن بر اثر کج فهمى و کم خردى عملى به زیان او انجام مىدهد.


این مورد هم یکى از مواردى است که در احادیث تربیتى از طرف معصومین(علیهم السلام) بدان بسیار تأکید رفته است.

و ما از باب نمونه به چند روایت اشاره مىکنیم.


امام سجّاد(علیه السلام) خطاب به فرزند بزرگوارش امام باقر(علیه السلام) مىفرمایند:

یابُنىّ اِیّاکَ ومصاحَبَةَ الاحمقِ فانّه یرید أن ینفعک فیضرّک.


«اى فرزندم از رفاقت با احمق پرهیز کن چون او اراده مىکند که به نفع تو قدمى بردارد ولى بر اثر حماقت و نافهمى مایه زیان و ضرر تو مىشود .


در حدیث دیگر تأکید شده که از اینگونه افراد فاصله بگیرید چون مصاحبت با ایشان موجب مىگردد که شما هم در آینده مثل آنان گردید و اینگونه از رفتارهاى نابخردانه بسیار سریع در شما اثر گذارد.

امام صادق(علیه السلام) مىفرمایند: مَنْ لَم یَجْتَنِبْ مصاحبة الأحمقِ اوشَکَ اَنْ یتخَلَّقَ بأخلاقِهِ.

«کسى که از رفاقت با احمق پرهیز نکند تحت تأثیر کارهاى احمقانه وى واقع مىشود و خیلى زود به اخلاق او متخلق مىگردد .


بنابر این دوستى با انسانهاى غیر عاقل و جاهل جز سختى و رنج چیزى را به ارمغان نخواهد آورد و تحفهاى جز ایجاد مشکل در بر نخواهد داشت. چنانچه امام حسن عسگرى(علیه السلام) فرمودند: صدیقُ الجاهل تَعِبٌ.

«دوست انسان جاهل همیشه در سختى و زحمت است .


یا على(علیه السلام) مىفرمایند: صدیقُ الاحمق فى تعب. «دوست انسان احمق همواره در رنج است .


متقابلاً در برخى روایات رفیق عاقل و آگاه به داروى شفا بخش تشبیه شده است که مىتواند امراض اخلاقى و ناهنجارىهاى رفتارى را درمان نماید. امام صادق(علیه السلام) در روایتى بسیار زیبا چنین فرمودند:

«دوستان صمیمى سه قسمند: اوّل کسى که همانند غذا از ضروریات و لوازم زندگى به حساب مىآید و در همه حالات، انسان به او نیازمند است و او رفیق عاقل است. دوّم کسى است که وجود او براى انسان به منزله یک بیمارى مزاحم و رنج آور است و او رفیق احمق است. سوّم دوستى است که وجودش نافع است همانند داروى شفا بخش و ضد بیمارى است و او رفیق عاقل و لبیب است (یعنى داراى فکرى عمیق و دور اندیش است .


خوشنامى و شهرت داشتن به خوبى:

در جامعه روستایى یا شهرى که در آن زندگى مىکنیم برخى از خانوادهها به خوبى و پاکى و نجابت و نیک نامى شهرت دارند و بالعکس برخى دیگر به بدى و زشتى و بىایمانى مشهورند همه همت یک جوان باید در این باشد که اگر قدرت اصلاح چنین افرادى را دارد که با آنها طرح دوستى ببندد و در مقام ساختن و اصلاحشان بر آید بسیار کار پسندیدهاى است و چون غالباً چنین قدرتى از غالب جوانان بعید است لذا سفارش اکید بر این است که با این قشر مجالست و رفاقتى نداشته باشید. در توصیههاى اولیاى دین در این زمینه از دو چیز نهى شده است.


یکى نزدیک شدن به مراکز و مجالس بدنام کننده و دیگرى رفاقت با افراد بدنام و مورد اتهام.

در وصیت على(علیه السلام) به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه السلام) چنین آمده است که: ایّاکَ وَمَواطِنَ التُّهمَة والمجلسِ المظنونَ بِهِ السُّوءُ فَاِنَّ قرینَ السَّوءِ یَغُرُّ جَلیسَهُ.

«از مراکز بدنام و محلهاى مورد تهمت و از مجالسى که مورد سوء ظن است دورى کن به دلیل آنکه رفیق بد، دوستش را فریب مىدهد و او را به کار ناپسند تحریک مىکند .


و نیز پیامبر عظیم الشّأن اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: اَولى النّاس بالتُّهمَةِ مَنْ جالَسَ اهلَ التهمة.

«شایستهترین مردم براى بدنام کردن و ننگ اجتماعى کسى است که با بدنامان مجالست داشته باشد .


قطعاً کسى که داراى اعمال و عقاید خوبى باشد و مردم او را به صفات نیک بشناسند در حالیکه با افراد بدنام مجالست نماید و با آنها حشر و نشر داشته باشد تدریجاً مورد اتهام واقع مىشود و چه بسا بدنامى آنان در او سرایت نموده و او را مورد تأثیر قرار دهد.


صادق بودن و صداقت داشتن:

از اوصاف دیگرى که در آئین دوست یا بىملاک و محور است این است که رفیق باید در گفتار صادق و در رفتار صداقت داشته باشد. صدق در گفتار و صداقت در رفتار، تعدیل شخصیت انسان را به همراه دارد.


آنکه در گفتار صادق نبوده و سعى در درست جلوه دادن قضایاى کاذب است و یا در اعمال و رفتار خود تلاش مىکند که نوعى رفتار تصنعى و کاذب را براى خود ایجاد نماید و در وراى آن رفتار حقیقى خود را بپوشاند از دیدگاه علوم روانشناختى از نوعى کمبود و کاستى روحى و باطنى رنج مىبرد و سعى دارد که از این طریق آن کاستى خود را به این صورت جبران نماید. واِلا کسى که داراى شخصیت متعادل و حقیقى بوده و از تعدیل روحى و روانى برخوردار باشد نیازى نمىبیند که به کذب قولى و عملى دست زند.


روانشناسان مدعىاند که با تجربه ثابت شده است آنانکه از حیث شخصیتى ضعفى در خود مىبینند و یا کمبود عاطفى در خود احساس مىکنند سعى دارند که خود را به نحوى در میان دوستان مطرح سازند که یکى از بهترین راهها بزرگ نمائى در امور است و اینان همیشه مىخواهند خوبى را بدى، راست را دروغ، زیبا را زشت، راستى را کجى، نزدیک را دور و هر امرى که جلوهاى تازه و اعجاب آور داشته باشد نمایان سازند تا اینکه خود مطرح گردند. و شاید به همین دلیل باشد که در اخبار و روایات ائمّه(علیهم السلام) انسان کاذب و دروغگو به سراب تشبیه شده است و از پیمان دوستى با آنان شدیداً نهى شده است.


موفق باشید ... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد