ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
روزی ثوبان نزد حضرت آمد، در حالی که رنگ چهره اش دگرگون و بدنش ضعیف شده بود.
پس حضرت محمد (ص) پرسیدند: ای ثوبان؛ چه چیز تو را به این حال و روز انداخته است؟
ثوبان پاسخ داد: ای رسول خدا؛ دچار بیماری نمی باشم، جز اینکه، هنگامی که شما را نمی بینم بی تاب دیدار شما می شوم تا دوباره شما را دیدار نمایم، و این بار به یاد آخرت افتاده و از فکر ندیدن شما به هراس و وحشت افتادم؛
زیرا من می دانم که شما در بهشت با پیامبران صدرنشین می باشید و اگر من داخل بهشت هم شوم در جایگاهی پایین تر از شما جا دارم و چنانکه داخل بهشت نشوم که دیگر هرگز شما را نمی توانم ببینم!
در اینجا بود که آیه ی شریفه(نساء: آیه 69) نازل گردید. سپس آن حضرت فرمودند: سوگند به کسی که جان من در دست اوست، هیچ بنده ای به معنی واقعی کلمه مومن نیست، مگر این که من در نزد او بیشتر از خودش و پدر و مادرش و خانواده اش و فرزندانش و همه مردم، محبوب تر باشم.
از انس بن مالک روایت شده است که مردی از صحرانشینان خدمت پیامبر (ص) رسیده و عرض کرد: ای پیامبر؛ قیامت کی فرامی رسد؟
پس پیامبر فرمود: چه چیزی برای آن مهیا کرده ای؟
آن مرد عرض کرد: به خدا سوگند کار زیادی مانند نماز و روزه برای قیامت مهیا نساخته ام جز اینکه خدای متعال و پیامبرش را دوست می دارم.
پس پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ای پیرمرد، بدان که آدمی با هر چه آن را دوست می دارد محشور می گردد، (و اگر تو دوست دار واقعی ما باشی، با ما محشور می گردی و از قیامت ترسی نداشته باش).
موفق باشید ...